و قرآنی ❓❓❓❓❓❓❓ سوال این است:👇👇 در قران كريم.چه فقهايي مجاز به فتوا و تقليد شدن هستند؟ در چه مسايلي بايد تقليد كرد؟ توضيح بيشتر در خصوص مستندات قرآني رجوع به فرد آگاه و تيعيت از قول احسن مسأله ی 8- پيرامون اجتهاد يا تقليد و يا بالاخره احتياط، دو آيه ى قرآنى سوره هاى «نَحْل» و «زُمَر» زيربناى تمامى مسائل مورد كاوش و پرسش اند، كه: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إلَّا رِجالًا نُوحِى إلَيْهِمُ فَاسْألُوا أهْلَ الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لاتَعْلَمُون. بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ انْزَلْنا إلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلناسِ ما نُزِّلَ إلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونْ» (سوره ى نحل، آيات 43 و 44)  «و ما پيش از تو «اى محمد» هرگز- براى دعوت مردمان- نفرستاديم مگر مردانى را كه به آن ها وحى مى كنيم پس از آگاهان بپرسيد اگر به گونه اى بوده ايد كه نمى توانيد با ادله ى آشكار و كتاب هاى وحى الهى بدانيد، و اين «ذكر» [قرآن كريم ] را بر تو «محمد» فرستاديم كه آن چه را براى مردمان فرستاده ايم بيانگر باشى و شايد بيانديشند». و «وَ الَّذِينَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ أنْ يَعْبُدُوها و أنابُوا إليِ اللَّه لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّر، عِبادِ. الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أحْسَنَهُ أولئكَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَأولئكَ هُمْ أولُوْالإلْبابِ» (سوره ى زمر، آيات 17 و 18)  «و كسانى كه- بى چون و چرا- از پرستش و پيروى «طاغوت» دورى جستند و به سوى [الله ] راه يافتند، و (از هر كه و هر چه هست تنها به سوى او) با توبه و پوزش از گذشته ها راهى حق شدند، پس نويد ده بندگان مرا، آنان كه سخن [حق ] را به خوبى مى شنوند [كه با كاوش و كوشش سخنان حق را به دل و جان مى پذيرند] و سپس بهترين سخن را (در راستاى بيانگرى بنيادين حق) پيروى مى كنند، تنها اينانند كه خدايشان هدايت كرده و تنها اينانند صاحبان انديشه و مغز»  و چون برحسب آياتى چند مانند «اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشَبِها» (سوره ى زمر، آيه ى 23) قرآن تنها قول احسن است. در نظرات حسن و احسن شرعمدارانِ پژوهشگرِ قرآنى هم كه داراى درجات حسن و احسن در تَفَهُم قرآنى مى باشند تنها فهم احسنشان مورد پيروى مكلفان است و بس، گرچه قرآن كلًا احسن القول است.  ولى در صورت اختلاف تكاملى قرآن پژوهان، اكمل و احسنش تنها شايسته ى پيروى علمى، عقيدتى و عملى است.  در آيه ى «نحل»، «أهل الذكر» كه از ديدگاه قرآن آگاهان شايسته به كتاب و سنت قطعيه اند، تنها اين شايستگان مورد پرسِشِ درستِ نادانسته هايند، اما براى چه كسانى اين پرسش شايسته و بايسته است؟  براى شما مكلَّفِ مسؤل، بشرط «إنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» اگر نمى دانسته ايد و نمى توانيد بدانيد، كه يا توانايى و كشش ذاتى آن را نداريد، و يا گرفتارى و مسئوليت و موقعيت زندگى به شما چنين فرصتى را نمى دهد كه نادانسته هايتان را با استنباط تفصيلى از كتاب و سنت جويا شويد، و يا اگر در هر دوى اين ها عذرى نداريد، ولى اكنون تكليفى فرا رسيده و شما فرصتى براى آن گونه دانستن خودكفاى اجتهادى نداريد، در اين مثلث مشترك الزواياى «إنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» پرسش از «أهْل الذِكْر» حتمى و بايسته است، گرچه در ضلع سومش احياناً كوتاهى كرده ايد كه خود را در راه دستيابى به تكليف حاضر از پيش آماده نكرده ايد. و آيا اين جا تنها جاى صِرفِ پرسش است، كه تقليدى كوركورانه براى شما كافى باشد؟  هرگز چنان نيست، زيرا برمبناى «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ» پايه ى اساسى اين تكليف چند بعدى است كه يكى از آن ها پرسش از «أهْل الذِّكْر» مى باشد، كه بايد برمبناى «بَيِّنات و زُبُر» با براهين روشن و روشنگر كتاب هاى وحى تحقق يابد، در جو اسلامى هر دوى بينات و زبرش «كتاب و سنت قطعيه» است زيرا اين هر دو كه معجزه ى رسالت و خود رسالت مى باشد در قرآن جمع است، كه هرگز زمينه اى براى اختلاف در ميان عاقلان ندارد.  و اگر در شرايع ديگر بينّات، معجزات انبياء، و زُبُر كتاب هاى آسمانى بوده است. امّا در شريعت پايانى هر دوى آن ها در [قرآن كريم ] جمع است كه سنت محمدى صلى الله عليه و آله و سلم هم اصلش قرآن است. چه در بعد دلالت لغوى و يا دلالت وحيانى ويژه از حروف رمزى رسمى، و يا رمزهايى در كلمات دالّش و بطون آياتش.  و مى بينيم، همان گونه كه «أهل الذِّكْر» تنها بر محور «بَيِّناتْ و زُبُر» آگاهان شايسته و بايسته مى باشند، پژوهشگران و پرسش كنندگانِ از آنان نيز بايستى «بالبينات و الزبر» پرسش كنند، و نه آن كه هر چه از آنان شنيدند بدون هيچ برهانى بپذيرند كه در اين صورت تقليدشان كوركورانه و يهودى گونه خواهد شد. جهت مطالعه قسمتهای قبلی کلیک کنید http://yon.ir/Qp8232 ✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛