✴️ آشنايي با انديشه هاي علامه طباطبايي 🛑قسمت پنجم : ✅ ورای پیامبر . ✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها 👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر،وحی بود؟ مسأله جدی در این باره این است که غیر از قرآن کریم که قطعا وحی است، آیا دیگر سخنان رسول خدا و دستورات و تصمیمات حضرت هم به استناد وحی صورت گرفته ویا ممکن است برخی از آن ها مثل نماز و اذان از راه وحی دریافت شده باشد، و برخی دیگر به خصوص در مسائل اجتماعی، نظر خود حضرت باشد؟ 👈غالب علما، قلمرو وحی راخیلی وسیع می دانند و بر اساس آیه لاینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی همه تصمیمات حضرت را به وحی متصل می کنند، ولی علّامه طباطبائی در این باره نظر متفاوتی دارد. 👈از نظر علّامه این آیه که در سوره والنجم نازل شده است به قرینه آن که درمقام نفی و رد سخنان مشرکان است که پیامبر را دروغگو می دانستند و اصل رسالت و وحی را قبول نمی کردند، در صدد دفاع از پیامبر است که او اهل افترا به خداوند نیست و آن چه را که در دعوت به اسلام و یا تلاوت آیات قرآن ارائه می کند، به استناد وحی است. از نظر ایشان این آیه چنان اطلاقی ندارد که همه سخنان پیامبر را شامل شود و همگی را مستند به وحی بداند. 🔸*ایشان هم در جلد نوزدهم تفسیر المیزان در ذیل همان آیه مطرح نموده اند و هم در مصاحباتی که مرحوم حسینی طهرانی با ایشان داشته اند آمده است. آقای حسینی طهرانی پرسیده اند که آیا مفاد آیه وما ینطق عن الهوی این است که تمام کلمات رسول خدا وحی بوده یا آیاتی که حضرت به عنوان قرآن تلاوت فرموده، وحی بوده است؟ و علّامه در آن جا هم فرموده اند ان هو الّا وحی یوحی علّمه شدید القوی، راجع به قرآن کریم است. این مصاحبات به نام مهر تابان چاپ و منتشر شده است.البته شیخ طوسی هم در تفسیر تبیان چنین نظری دارد وان هو الّا وحی یوحی را اینگونه معنی کرده است: ای لیس الذی یتلوه علیکم من القرآن الاوحی اوحاه الله الیه، همان طور که شما هم اشاره کردید، با توجه به این که ممکن است برخی از سخنان و دستورات پیامبر که عینا در قرآن هم نیامده مثل جزئیات احکام نماز یا حج، مستند به وحی باشد، پس چطور می شود وحی را از غیر وحی در سخنان حضرت جدا کرد؟ منظورم این است که از کجا تشخیص بدهیم که حکمی وحی است یا وحی نیست؟ ⬅️ ج: علّامه هم مثل بقیه علما، سه شأن و سه مسئولیت برای پیامبر قائل است، یکی بیان احکام الهی که از حق تعالی دریافت می کند و به مردم ارائه می کند، و دیگری شأن رهبری و زعامت و مدیریت مسلمان ها که همان ولایت است، و سوم هم شأن قضاوت و فصل خصومت و رسیدگی به دعاوی. علّامه قلمرو دوم و سوم را خارج از وحی می داند و نظرات رسول خدا را دراین دو قلمرو «رأیِ» حضرت می داند، نه «وحیِ» خداوند. بار ها علّامه در بحث های خود، در این گونه موارد، از واژه رأی در برابر وحی استفاده می کند. 👌روشن ترین بحث ایشان در این باره در همان جلد چهارم تفسیر المیزان است که میفرماید پیامبر دارای دو حیثیّت و دو جایگاه متفاوت است، اول آنکه بر طبق وحی تفصیل احکام را ارائه می کند: "تبین للناس ما نزّل الیهم " و حیثیّت دوم مربوط به ارائه نظر و رأی خود حضرت است. که مربوط به ولایت حضرت در حکومت و قضاوت می باشد. عین عبارت ایشان را برایتان می خوانم: والحیثیته الثانیه: ما یراه من صواب الرأی و هو الذی یرتبط بولایته الحکومه و القضاء، قال الله تعالی لتحکم بین الناس و هو الذی کان (ص) یحکم به فی عزائم الامور. 👈👌 پس پیامبر در دو قلمرو نظر خودش را و تشخیص و رأی خودش را اعلام و اعمال می کرده است، یکی در احکام قضائی که برطبق ظاهر حکم می کرده، یعنی طبق موازین قضا مثل بیّنه و قسم که قضات دیگر هم قضاوت می کردند، نه براساس واقع و نفس الامر، و دیگر هم در مسائل مهم اداره جامعه مثل تصمیم به جنگ یا صلح، این ها هم وحی نبود است. 💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28 💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛