ادامه👆👆 🔶 هم چنين امام صادق علیه‌السلام مى‏فرمايد: 🔸«روزى ابراهيم خليل اطراف كوه بيت‌المقدس، براى يافتن چراگاهى گردش مى‏كرد تا گوسفندان خود را به آن ناحيه ببرد. در اين هنگام، صدايى به گوشش رسيد، مرد بلند قامتى را مشاهده كرد كه مشغول نماز است. از وى پرسيد: ➖ بنده‏ى خدا براى كه نماز مى‏خوانى؟ ➖جواب داد: براى پروردگار آسمان، ➖ پرسيد: از بستگان و خويشاوندان تو، كسى باقى مانده است؟ ➖ گفت: نه ➖ ابراهيم علیه‌السلام گفت: از كجا غذا تهيه مى‏كنى؟ اشاره به درختى نمود و گفت: ➖ ميوه‏ى اين درخت را مى‏چينم و براى زمستانم ذخيره مى‏نمايم. 🔺از منزلش سؤال كرد، كوهى را نشان داد و گفت: در آن‌جا است، ➖ پرسيد: ممكن است مرا به منزل خود ببرى تا يك شب مهمان تو باشم؟ پيرمرد گفت: ➖ در راه منزلم آبى است كه عبور از آن مشكل است. ➖ حضرت پرسيد: پس تو چگونه مى‏گذرى؟ ➖ پاسخ داد: من از روى آب مى‏گذرم، ➖ حضرت فرمود: دست مرا هم بگير، شايد خداوند به من نيز قدرت دهد تا از آب بگذرم. ✔️ پيرمرد دست ابراهيم خليل علیه‌السلام را گرفته هر دو از آب گذشتند. وقتى به منزل رسيدند، حضرت ابراهيم علیه‌السلام پرسيد: ➖ كدام روز بزرگ‏ترين روزهاست؟ ➖ گفت روز قيامت كه خداوند پاداش اعمال مردم را در آن روز مى‏دهد. ➖ فرمود: خوب است با هم دعا كنيم كه خداوند ما را از شر آن روز ايمن دارد. ➖ پير گفت: را براى چه مى‏خواهى؟ به خدا قسم سه سال است دعايى كرده‏ام و حاجتى خواسته‏ام اما هنوز مستجاب نشده. ➖ ابراهيم فرمود: مى‏خواهى بگويم چرا اجابت دعايت به تأخير افتاده است؟ ➖گفت: آرى. ✅حضرت به او فرمود: ✳️ «اِنَّ اللّه‏َ ـ عزّوجلّ ـ اذا اَحَبَّ عبدا، اِحتَبَسَ دَعوتَهَ لِيُناجِيَهُ و يَسأَلَهُ و يَطلُبَ اِليه وَ اذا اَبغَضَ عَبدا عَجَّلَ لَه دَعوَتَهُ اَو اَلقى فى قَلبِهِ اليَأسَ مِنها.» ↩️ خداوند وقتى بنده‏اى را دوست داشته باشد، اجابت دعايش را به تأخير مى‏اندازد تا مناجات كند و طلب نمايد، چون راز و نيايش او را دوست دارد، اما بنده‏اى كه خدا بر او خشمگين است، اگر چيزى درخواست كند، در برآوردن حاجت او تعجيل مى‏كند يا قلبش را از آن خواسته منصرف نموده، مأيوسش مى‏كند تا ديگر درخواست ننمايد. ❇️ آن‌گاه پرسيد: حاجت تو چه بوده؟ ➖ پيرمرد گفت: سه سال پيش گله‏ى گوسفندى از اين‌جا گذشت، جوانى زيبا صورت كه دو رشته موى بر دو طرف سر داشت، گوسفندان را سرپرستى مى‏كرد. از او پرسيدم اين گوسفندها متعلق به كيست؟ ➖ گفت از ابراهيم خليل الرحمن است. آن روز درخواست كردم: خدايا! اگر در روى زمين خليل و دوستى دارى، به من نشان بده! ➖حضرت ابراهيم فرمود: خدا دعايت را مستجاب نموده، من ابراهيم خليل هستم. پيرمرد حركت كرد و آن پيامبر بزرگ الهى را در آغوش گرفت. 📚 (استاد تحریری) https://eitaa.com/qurantehran