🌱پدرم در میانه ی بازار مشهد که محل کسبه و تجار و سرمایه داران است،امامت مسجدی را داشت،اما هیچ چشمی به مال مردم نداشت و چنین چیزهایی را نمی پسندید یعنی در اوج میزیست. 🌱گوشه گیری را دوست داشت... نتیجه ی این گوشه گیری تنگدستی شدید بود...هیچگاه از ناداری و تنگدستی خود با کسی سخن نگفت، بلکه برعکس، به سبب مناعت طبع و توجه به وضع ظاهر، مردم ایشان را فردی توانگر میپنداشتند. در تابستان فقط از عبای خاچیه که گران ترین نوع عباست، و در زمستان هم از عبای نایینی استفاده می کرد که از عبای ماهوت متداول میان علما فاخر تر است؛اما قبای خود را گاهی به ناگزیر وصله میکرد، چون این دیگر زیر عبا پنهان میماند* ✨این مشی پدر است در اوج تنگدستی که مبادا کسی به خود اجازه ی ترحم بدهد و بخواهد چیزی به آنها ببخشد 🍃پسر هم پدر را دیده است و یاد گرفته برای همین در جایگاه بلند ترین مقام کشور هم که نشسته است، از حقوق رهبری خود را محروم داشته و با اجاره ی خانه پدری،امورات را میگذراند 🌿اتفاقا مشهور است که عبای مورد استفاده ی ایشان از معمولی ترین نوع آن است هم سطح در آمد عامه ی مردمی که به اصطلاح حاکم آنهاست. 🍀و ما بعضی وقتها برعکس عمل می کنیم در اوج داریی فقط زبان به شکوه و شکایت و ناله داریم و در جواب احوال پرسی ها گریزمان به گرانی ها و عدم توانایی مردم برای خرید مایحتاج است، و در کسوت و مقامی هم اگر قرار بگیریم، دیگر هر نوع لباس و پرستیژی را در شان خود نمی دانیم که البته مقام ها همیشه پست های کشوری نیستند،گاهی ما زندگی شهری را هم یک می دانیم. ⚡️معجزه آمده تا همه مان را در یک سطح کند و این شانیت های الکی که برای خودمان داریم را در هم بریزد و زندگی باشد ✨اللهم الرزقنا زیاره اربعین✨ *خاطره ای از مقام معظم رهبری به نقل از کتاب @rabteasheghi