خاله لیلا به رسم هر سال دیگ سمنو بار گذاشته بود. من هم رفتم برای کمک و هم‌زدن به نیت حاجت گرفتن در شلوغی سر و صدای قل‌قل دیگ، بی‌صدا گوشه‌ای ایستاده بودم و زیر لب حوائجم را می‌گفتم. پی بادام می‌گشتم تا یکی یکی سفیر حاجت‌هایم شوند و داخل آتشفشان نذری بیاندازم، باشد که از ظرف صاحب نفسی سر در آورد و او هم به هوای حاجت رواشدنش، صلواتی بفرستد، این وسط شاید به برکت صلوات و پشتوانه‌ی وعده الهی در اجابت دعای غیر در حق آدمی، من هم حاجت روا شوم. خاله آهسته نزدیکم شد و به روال همکلامی‌های قبلی، مثل کسی که چیزی می‌گوید ولی امید به شنیدن هم ندارد، در گوشم زمزمه کرد: واسه اولادتم دعاکن؛ ان‌شاءالله سال دیگه دسته‌گلت تو بغلت باشه و سمنو هم بزنی... سفیدی سمنوی تازه بار گذاشته، به روشنی قلب پاکش بود همین بود که این توصیه‌ی مداومش را دخالت نمی‌دانستم... خندیدم و گفتم: اولا دسته‌گل به بغل نمیشه هم زد دوما باور کن به فکرش بودم اما کرونا اومد حالا منتظرم... گفت: منتظری که چی؟ کرونا بره؟ مگه معلومه کی میره؟ یا اصلا کسی قول داده، کرونا بره، یه چیز دیگه نمیاد؟ مگه قبل از کرونا، بحث آنفلوآنزا نبود یا قبل.ترش ایدز؟ یا قبل‌تر، مگه حصبه و وبا و فلج اطفال نبود؟ بنده‌ی خدا اگه نسل‌های قبلی هم همینطور فکر می‌کردن که تا الان نسل بشر از زمین برچیده شده بود... به فکر فرو رفتم دیدم راست می‌گوید از جنگ که بدتر نیست؛ مادرانمان زیر آتش توپ و خمپاره بچه می‌آوردند فقط به عشق امام خاله ادامه داد: پس توکل چی میشه؟ جای ایمان تو زندگیت کجاست؟ اگه صبر کنیم تمام شرایط عالم جور بشه تا ما تو دنیای بدون ریسک و ایده‌آل‌مون زندگی کنیم که نمیشه، هیچ وقت بهش نمی‌رسیم مگه نمیدونی مولا امیرالمومنین می‌فرمایند: به درستی که بیشترین ناله‌های اهل جهنم از تسویف است(۱) تسویف، یعنی همین امروز و فردا کردن دیر جنبیدن فکر کنی یه عمر وقت داری واسه انجام کارهات انگار جرقه‌ای در ذهنم زده باشند، با چشمان برق زده گفتم: همون پیامبر هم گفتن با توکل زانوی اشتر ببند... نمیشه که بی‌گدار به آب زد و بی عقلانیت پیش رفت این روزها دکترها هم توصیه به بارداری نمی‌کنن... زیر دیگ را پایین کشید و گفت: بله درسته نباید بی‌گدار به آب زد اما نگفتن با توکل، شتر نخر یا اگر خریدی از خانه بیرون نیار، تا مبادا دزد ببره... صورت مساله را که نباید به بهانه‌ی عقلانیت پاک کرد... از شما حرکت از خدا برکت بی‌احتیاطی نکن، به خودت برس و رعایت جوانب احتیاط را داشته باش تا مبادا حین بارداری، دچار مشکل بشی اما این عمل خیر رو هم هر روز به بهانه‌های راستکی و الکی عقب ننداز بعد از اون، کدوم دوتا دکتری نسخه‌ی درمان سرماخوردگی‌شون یکی بوده که حالا در مورد این موضوع، نظر یکی دو نفر رو به تمام پزشکان بسط میدی؟ این همه زایمان تو این مدت ۸ماهه انجام شده، این همه آدم باردار شدن، همه هم زیر نظر پزشکان متخصص و به لطف خدا بی‌مشکل. پس همه‌ی دکترها هم مخالف نیستن. دیگ سمنو کم کم داشت رنگ عوض می‌کرد، متحول می‌شد و به پختگی می‌رسید. تا آماده شدن و جا افتادنش، چند ساعتی مانده بود... اواخر پخت بود که بالاخره بادام درشتی برداشتم صلواتی فرستادم و سفیر این دعایش کردم: خداوندا اولادی سالم، صالح، خوش‌روزی، پرروزی عاقبت بخیر و دارای عافیت که شایسته‌ی سربازی و سربازپروری لشکر حقت باشه نصیبمان کن. (۱) جامع السعادات ج۳ص۴۶ 🖊عطیه شریف @rabteasheghi