{درباره مصدق و کودتای 28 مرداد 2}
در این زمان منزل ما پشت مسجد سپهسالار و در مرکزیت بیشتر رویدادها بود و من در روزهای 21 تا 28 مرداد 1332 از بام یکی از ساختمانهای جنوبی میدان بهارستان به وقایع نگاه میکردم. یادم می آید که در صبح یکی از این روزها، مردم تهییج شده کوشش میکردند با کلنگ مجسمه رضاشاه را به پایین بیندازند، اما موفق نمیشدند. هر کس بالا میرفت و زور خود را می آزمود و بعد ناموفق پایین می آمد. این به یک هدف تبدیل شد و مردم تهییج شده ناکام (!) در آرزوی تحقق این هدف بودند که یک شخص میانسال با بلندگو، به مردم نوید داد که "... ما (حزب توده) تا ظهر این مجسمه را پایین خواهیم آورد. مدتی بعد یک کامیون با جرثقیل وارد میدان شد و یک نفر بالا رفت و سیم بکسل را به گردن مجسمه انداخت. سپس جرثقیل بعد از مدتی گاز دادن زورش به مجسمه رسید و آن را سرنگون کرد.
دریغ است ایران که ویران شود ص 95 و 96
https://eitaa.com/rafipoor