🌱روایت رویشی در نسلی نو 🌀چند سالی از آن روزهای کذایی گذشته بود؛حالا دیگر خانم وکیل، خانم مهندس و خانم دکتر صدایشان می کردند. درست بعد از 4سال، دوباره دل توی دلشان نبود تا نتایج کنکور را ببینند. 🔍لیست شماره داوطلبی و کد ملی ها را گذاشته بودند کنار دستشان و با سلام و صلوات، یکی یکی نتیجه ی کنکور بچه ها را چک می کردند. 💡۹ نفر اسمشان آمد توی لیست رتبه های زیر ۳۰۰۰ ۹ تا از حدود ۷۰ دانش آموزی که توی یکی از همین روستاهای دور و اطراف زندگی می کردند و اگر مدرسه ای داشتند، معلم و دبیر نمونه ی کشوری و استاد پروازی و امکان استفاده از پک های پر و پیمان کمک آموزشی نداشتند. 📍چندتایی از همین دانشجو ها و دانش آموخته های دهه هشتادی که غول کنکور را با موفقیت گذارانده بودند، یک سال تمام بچه ها را پشتیبانی آموزشی کرده بودند و برایشان کتاب کمک آموزشی، تست و جزوه ارسال کرده بودند و حالا نوبت برداشت محصول شان بود. ❌روز اول که اعلام شد، سهم سه دهک اول جامعه در قبولی کنکور چیزی در حدود 3 درصد است! این درد را حس کردند. ▫️کار آسان این بود که فقط سر تکان دهند و نچ نچ کنند و پست های غر زن را تایید و بازنشر کنند. ◽️کار سخت، همین تشکیل تیم و پشتیبانی دانش آموزان مناطق محروم بود. ◻️کار خیلی سخت اما نگاه کردن به این درد به عنوان یک کلان مسئله ی کشوری بود و سردست گرفتن دغدغه ی بچه هایی که دانشمندان و فرزانگان بالقوه اند اما در این رقابت نا برابر کنکوری استعدادشان بالفعل نشده است. ✨ نیلوفر و زهرا و شایسته، اگرچه به چشم امثال ما جوان های رفاه زده ی دهه هشتادی می آمدند، اما بچه های خوش فکر و پرتلاشی بودند که برگزیده ی رویدادی بودند با همین رویکرد؛ نگاه کردن به دردهای اجتماع به عنوان یک مسئله ی کشوری که اگر راهش را بلد باشی، درست ریشه یابی کنی و کمر همت را خوب ببندی، بن بست ندارند و حل شدنی اند. 💫 این دخترها خودشان را اینجوری تعریف کرده اند؛ در متن و مرکز مسائل و نه در حاشیه و حتی پیشگام در حل مسائل کشور 🖋عطیه شریف 💠راه سوم (شبکهٔ تخصصی زنان مترقی) ⏩@rahesevvom