😂😆 🦋یک شب دیدم کرمعلی مثل هر شب ایستاده و نماز می خواند. 😁 کلاه معروفش هم سرش بود و چشم هایش بسته. توی عالم خودش تسبیح به دست می گفت: «الهی العفو» را با صدای بلند می گفت، سیصد تا الهی العفو باید می گفت.📿 متوجه شدم کسی که کنار کرمعلی خوابیده چند دقیقه ای می شد از صدای او بیدار شده و کلافه است. 😖 یک دفعه از جا بلند شد پتو را انداخت روی سر کرمعلی و او را پیچید داخل پتو و زور میزد او را بخواباند، 😅 حالا کسی که این کار را می کرد خودش نماز شب خوان بود اما دیگر کلافه شده بود. 😄 اول از کارش ناراحت شدم اما دیدم می گوید: «آخه لامصب بگیر بخواب این قدر شبها بیدار می‌شوی می گویی الهی علف..🌿 الهی علف🌿، مستجاب الدعوه هم که هستی، ✨ همه غذای ما شده علف، علفی نیست که عراقی ها به خورد ما ندهند.🤣 چقدر بهت بگویم بابا بگو الهی العفو😁 با شنیدن حرف هایش از خنده روده بر شدم. 🤣 واقعا هم همین طور - بود، چند روزی می‌شد توی غذایمان به جای بادمجان و برگ کلم، پر از ساقه ها و آشغال سبزی های بازار بود. 😁🥗🍲 از آن شب به بعد این شده بود سوژه خنده بچه ها و برای هم تعریف می کردند. 😍😊 _______________ کانال راهیان نور خوزستان @rahiankhuz