⚡️ انسان جاری و ماهیت پرسش های او (۶/۲) ▪️علی علیه السلام از کنار زباله دانی می‌گذشت. غذاهای گندیده ای را دید. ایستاد و نگاهی به اصحاب کرد و درسی برای همیشه آنها داد: «هذا ما بخل به الباخلون». تو می‌بینی که بخل، نعمت‌ها را برایت نگه نمی دارد، که می‌گنداند و فاسد می‌کند. دوشیدن شیر از پستان ها، نه تنها این شیرها را حفظ می‌کند، که شیرهای تازه در پستان می‌آورد. همراه این بینش، بخل به سخاوت تبدیل می‌شود و هرچه بخیل تر باشم، بخشنده تر خواهم بود. ▪️هنگامی که جان و مال ما مفت باخته می‌شود، چگونه می‌توانیم با آن تجارت نکنیم و از آن بهره نگیریم.حالت‌های روانی و صفات دیگر انسان هم هرکدام علامت یک کمبود هستند. ▪️در نتیجه، کسی که می‌خواهد با خودش کاری را شروع کند و مطالعات و تفکراتی داشته باشد، اول باید از این علامت‌ها و حالت‌ها نیازهایش را بشناسد و سپس با طرح سؤال، فکر خود را به جریان بیندازد و مطالعه اش را در همان زمینه شروع کند تا به شناخت و ایمانی دست بیابد که از ضعف‌ها و سستی‌ها و از بخل‌ها و ریاها و غرورها و... آزاد گردد. ▪️احساس ریا و تظاهر و احساس مقبولیت و ستودن و ستوده شدن و این که ما دوست داریم خودمان را در چشم‌ها بنشانیم و مطرح کنیم، هنگامی که با این شناخت و معرفت همراه شد که تو می‌بینی دنیا، راه است و نقش تو، حرکت است، پس ناچار باید به گونه ای حرکت کنی که گردی بلند نشود، باید به گونه ای بروی که وجودی و چشمی را اسیر و جذب نکنی، ترس و خوف در تو به وجود می‌آورد؛ که علی علیه السلام درباره متقین می‌فرماید: «إذا زُکِّیَ أحَد ٌ مِنهُم خافَ ممّا یُقال لَهُ»؛ هنگامی که از آنها تعریف می‌کنی، ترس وجودشان را فرا می‌گیرد. همراه این معرفت، احساس مقبولیت و تظاهر و ریا به خوف و پنهان کاری بدل می‌شود. 🎇 مجال عیش صمیمانه‌ای از جنس زیست آگاهانه لطفاً ما را همراهی فرمایید. @majaleezendegi