📌برشی از کتاب (30) 🔅🔅🔅 ✳ نكاتي چند، كه در تذكيه‌ي عقل و تزكيه‌ي نفس سهم به سزايي دارد و از متون مقدس ديني يعني قرآن كريم و سنّت معصومين (عليهم السلام) استنباط مي شود و عقل برهاني نيز با آن هماهنگ است. 1⃣ يكم: انسان در فرهنگ قرآن، كه كلام پروردگار جهان آفرين است، حَيّ مُتَألّه است؛ يعني زنده اي كه ذوب در الوهيت آفريدگار خود است و در فطرت خود، نه گزارشي از غير خدا دارد و نه گرايشي به سوي غير او؛ (كما بَدَأكم تعودون).[سوره ي اعراف، آيه ي 29.]همان طور كه شما را ابتدائاً خلق كرد، سرانجام به سوي او باز مي گرديد. 🔹 اين آغاز و انجام كه با ظهور «هو الاوّل» شروع شده و با تجلّي «هو الاخر» پايان مي پذيرد، حقِ ناب بوده، هيچ گونه باطل خواه باطل كهن، خواه باطل نو را در آن راه نيست. زيرا بطلان، از هر صنف كه باشد، كهنه خواهد بود و هيچ فرسوده اي را در حريم حقِ طِلق، كه فيض او نو به نو مي رسد، راه نخواهد بود؛ (قل جاء الحق و ما يُبْدي ق الباطلُ و ما يُعيدُ).[ سوره ي سبأ، آيه ي 49.] در وجود آدمي جان و روان مي رسد از غيب چون آب روان هر زمان از غيب نو نو مي رسد وز جهانِ تن برون شو مي رسد [مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 2222.] هر نفس نو مي شود دنيا و ما بي خبر از نو شدن اندر بقا عمر همچون جوي نو نو مي رسد مستمرّي مي نمايد در جسد [همان، بيت 1144.] 2⃣ دوم: چون تألّه و ذوب در خداباوري در نهان و نهاد انسان تعبيه شده، حقيقت وي نيز بيش از يك چيز نيست. لذا جريان «حيات» و «تألّه» چنان به هم تنيده و در هم آميخته اند كه واقعيت حيات او را چيزي جز تألّه و دلباختگي به جمال و جلال الاهي تشكيل نمي دهد و هر گونه غبارِ غيريّت پذيري با غيرتِ خداخواهي او منافات دارد؛ زيرا اعتقادِ سَرِه و ايمان ناب، تاب هيچ گونه شرك و تعدّدطلبي را ندارد، به طوري كه اندك گزارش از غير خدا و ذرّه اي گرايش به سوي غير او مايه‌ي پژمردگي روح باطراوت توحيدي و افسردگي جان بانشاط يگانه جويي و يكتاپرستي است؛ (قل أغَيْرَ الله أتّخِذُ وليّاً فاطر السموات والأرض)[ سوره ي انعام، آيه ي 14.] و (وإليه يُرْجَعُ ا لأمرُ كلُّهُ فاعبده و توكّل عليه).[ سوره ي هود، آيه ي 123] چيست توحيد خدا آموختن خويشتن را پيشِ واحد سوختن [مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 3790.] رخت خود را من زره برداشتم غير حق را من عدم انگاشتم [همان، بيت 3009] 🔹 فطرت آدمي از آن جهت كه به يكتاپرستي سرشته است، اگر رهزني نقد قلب او را به غارت نَبَرد و غنيمت هستي وي را به غرامت نيستي نكشاند، همواره خواهان مآثر توحيدي و آثار يگانه جويي است. زيرا سنخيّتِ جاذب و مجذوب چنين اقتضايي دارد. در جهان هر چيزْ چيزي جذب كرد گرمْ گرمي را كشيد و سردْ سرد [همان، دفتر دوم، بيت 81.] 🌿🌿🌿 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. کانال قرآنی رحیق در ایتا @rahighemakhtoom