📌برشی از کتاب (64) 📌 چهره متفاوت نعمت ! ▪ هر نعمتي كه نصيب انسان مي شود، هم مي تواند حجاب باشد، هم آئينه. اگر نعمتْ انسانِ متنعّم را به خود مشغول كرد و او را از ياد وليّ نعمت غافل نمود و لذت زودگذر تنعّم مانع تذكّر مُنْعِم شد، در اين حال حجاب خواهد بود، و اگر نعمت، انسانِ متنعّم را در حال بهره وري از آن، متذكّر وليّ نعمت نمود و به يادش آورد كه بايد به شكرانه‌ي اِنعام الاهي از لحاظ عقيده موحّد بود و از جهت عمل، بهره‌ي حلال بود در اين حال آينه خواهد بود نه حجاب. 🔹 جواني و دانشجويي، هر دو از نعمت هاي مهم خداوند است هم مي توانند حجاب چهره‌ي منعم يا به تعبير رسا، حجاب ديده‌ي متنعّم باشند تا خدا را نبيند و هم مي توانند آينه دار جمال مُنعم باشد تا وليّ نعمت خود رادر مرآتِ شباب و علم ببيند. ✳ متنعّمان جهان، به ويژه دانشجويان جوان، چند گروه اند؛ ✅ گروهي محجوب جواني و مستور دانشجويي اند و از شهود و ديدار از منعم غافل و از ياد وليّ نعمت ذاهل اند، چنين گروهي، فقط هنگام رفع حجاب و كنار رفتن پرده‌ي غفلت، به ياد منعم متذكر مي شوند. اين كه هنگام زوال نعمتِ سلامتي و مانند آن، نيايش و تضرّعْ پديد مي آيد، براي آن است كه با برطرف شدن حجاب، آن چه در زير آن يا در پشت آن مستور بود، مشهور مي شود. ✅ گروهي آينه دار جواني و دانشجويي اند تا در اين مرآت، چهره‌ي دلپذير مُنْعم را بنگرند و هماره به ياد و نام او به سر برند و اين نعمت را پاس دارند و در راه رضاي او صرف كنند. اين گروه گرچه غافل نيستند، ولي عاقل اند نه شاهد؛ اينان عكس مُنْعِم را در آينه‌ي نعمت مي نگرند و اهل استدلال و فكرند، نه اهل شهود و ذكر. زيرا از مرآت غير از ارائه‌ي صورت كاري ساخته نيست، لذا نه پشت خود را نشان مي دهد و نه خود مُنعم را، بلكه فقط عكس او را از يك طرف ارائه مي نمايد. ✅ گروهي جواني و دانشجويي را چون شيشه‌ي شفاف در برابر ديدگان خود قرار مي دهند تا پشت شيشه كه پشتوانه‌ي نعمت و پشتيبانِ مُتَنعّم است؛ يعني خود مُنْعِم را مشاهده كنند، نه عكس او را. اين گروه صائدِ سامي، اهل بصر و ذكرند كه برتر از اهل نظر و فكر خواهند بود. 🔹 چنين متنعّم شاهدي كاملاً مي يابد كه خداي سبحان را بي پرده، آينه، شيشه... نمي توان ديد و اگر خدا بخواهد بدون پرده در سلسله‌ي جبال ستبر تجلّي نمايد، متلاشي مي شوند. (فلمّا تَجَلّي ربّه للجَبَل جَعَلَه دكّاً).[ سوره ي اعراف، آيه ي 143.] 🔹 چنين جوانِ خاشع و دانشجوي فاضلي چون به محبوب خود نائل آمد، مي آرمد، زيرا بي تابي و اضطراب و تَجَنُّح به جناح ها و تعلّق به تعيّن ها و تَسَمّي به اسامي گونه گون، در اثر گم كردن مطلوب يا گمشدن در طلب است؛ اگر كسي گوهري را گم كند. با اضطراب بالا و پايين، چپ و راست، جلو و دنبال را مي كاود، ولي با پيدا كردن آن گوهر كم ياب، مي آرمد. 🔹 تنها اضطراب ها در اثر نديدن و نرسيدن به مطلوب ذاتي است، وگرنه طمأنينه به جاي دلهره و آرامش به جاي تشويش مي نشيند. پيام قرآن كريم در اين باره چنين است: (أَلا بذكر الله تَطمئنُ القلوب)؛[ سوره ي رعد، آيه ي 28.] 🔹 فقط به ياد خدا دل ها آرام مي شود. زيرا او محبوب واقعي و مطلوب حقيقي است. البته تمام كمال در معرفت چنين مطلوب است: بُتا، پاي اين ره نداري چه پويي دلا، جاي آن شه نداني چه گويي همه چيز را تا نجويي نيابي جز اين يار را تا نيابي نجويي[ديوان سنايي.] ادامه دارد.... @rahighemakhtoom