برشی از کتاب گرانسنگ (140) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6) 📌لطايف و اشارات ✅12 ـ اتحاد سالك و صراط 📐 بر همين اساس، طاغيانِ معاندِ دين نيز خود «سبيل غَيّ» و «سبيل طاغوت» مي شوند و در قيامت معلوم خواهد شد كه اينان «طغيان ممثّل»اند و از اين رو قرآن كريم قاسطان را هيزم جهنّم مي داند: (وأمّا القاسطون فكانوا لجهنّم حطباً)[ سوره‌ي جن، آيه‌ي 15.]. برخلاف هيزمهاي دنيا كه با افروختن و سوختن به خاكسترتبديل مي شود، ظالم كه با راهِ خود متّحد شده، خودْ هيزم افروخته و نسوز جهنّم است. 📐 برهمين اساس قرآن كريم درباره‌ي كافران و منافقان مي فرمايد: مصير (صيرورت و شدن) اينان جهنّم است؛ يعني خودْ به جهنّم تبديل مي شوند و تحت ولايت آتش خواهند بود: (فاليوم لايؤخذ منكم فِدية ولا من الّذين كفروا مأواكم النار هي مولاكم وبئس المصير)[ سوره‌ي حديد، آيه‌ي 15.]. آنان كه تحت ولايت آتشند با آتشي متّحد شده اند كه همواره مي سوزاند؛ بلكه درون و بيرونشان به آتش تبديل شده است و اين معناي «صيروت جهنّم» است. نيز در جاي ديگر مي فرمايد: آنان فرزند آتشند و هاويه (آتش) مادر آنان است: (وأمّا من خفّت موازينه فَأمّه هاوية)[ سوره‌ي قارعه، آيات 8 ـ 9.]. همان گونه كه مادر فرزند خود را مي پروراند، آتش نيز اينان را تغذيه مي كند. 📐 اين تعبيرها نشانه‌ي آن است كه تبهكاران، كافران و منافقان با سبيل خود متّحدند؛ چنانكه برگزيدگان بشري مانند معصومين (عليهم السلام) نيز عين صراط مستقيم و موازين قسط اعمالند: «هم الموازين القسط»[ علم اليقين، ج2، ص601؛ بحار، ج68، ص226]. كارهاي بيروني انسان، درون او را نيز متحول مي كند و بنابراين، درون راهيانِ كفرْ جهنّم و درون رهپويان صراط مستقيم رَوْح و رَيْحان و جنّت نعيم است: (فأما إن كان من المقرّبين فرَوْح ورَيحان وجنّة نعيم)[ سوره‌ي واقعه، آيات 88 ـ 89.]. 📐 اگر انسان با عقايد، اخلاق و اعمالِ حق، تغيير جوهري پيدا نكرد، تنعّم و بهره وري او بيروني است؛ يعني نعيم «براي او» آماده مي شود، ولي اگر تحولي دروني پيدا كرد و با حركت در عقايد، اخلاق و اعمال، گوهر ذاتش دگرگون شد، آنگاه بهشتي در بيرون و جنّتي نيز در درون دارد. پس حركت در صراط و متّحد شدن با آن، از مؤمنْ بهشتي ديگر مي سازد. 📐 افزون بر شواهد مذكور، تعبيرهاي ديگر قرآني كه عمل عبادي يا عصيان را «سبيل» معرّفي مي كند نيز مؤيّدِ اتّحاد راه با رونده است؛ مثلاً، نماز شب را به عنوان «سبيل الله» مي نامد: (إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتخذ إلي ربّه سبيلاً) [سوره‌ي مزمّل، آيه‌ي 19؛ سوره‌ي انسان، آيه‌ي 29.]؛ در حالي كه نماز شب راهي موجود در جهان عيني نيست، تا انسان آن را طي كند. آنچه قبل از عمل موجود است وجود نوشتاري، گفتاري و مفهومي نماز شب است و هيچ يك از اينها راه نيست؛ زيرا اينها براي منكران و تاركان نيز حاصل است، ليكن آنها اهل نماز شب نيستند. اين طيّ مسافت است كه راه را ايجاد و با راهي متّحد مي كند. 📐 درباره‌ي فحشا نيز مي فرمايد: (ولاتقربوا الزّني إنّه كان فاحشة وساء سبيلاً) [سوره‌ي إسراء، آيه‌ي 32.]و از آن به «سبيل سوء» ياد مي كند و حضرت امام سجاد (عليه السلام) با استفاده از همين معرفت قرآني، در دعاي ختم قرآن مي فرمايد: «وصارت الأعمالُ قلائد فى الأعناق»[ صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي 42.]. قرآن كريم نيز از عمل كافران به عنوان غل و زنجيري بر گردن آنان ياد كرده است: (وجعلنا الأغلال في أعناق الّذين كفروا هل يُجزون إلاّ ما كانوا يعملون)[ سوره‌ي سباي، آيه‌ي 33.]. غل و زنجيري كه بر گردن كافران و تبهكاران قرار داده مي شود حقيقت و چهره‌ي ملكوتي همان اعمال تبهكارانه اي است كه با آنها متّحد شده است. پس انسان جزايي جز عمل خود ندارد؛ زيرا در اين آيه كريمه نفرمود: «بما كانوا يعملون» تا معنا اين باشد كه در مقابل عملشان چنين جزايي دارند، بلكه فرمود: (ما كانوا يعملون)؛ يعني همان عمل را جزا و كيفرشان قرار داديم. ▪ تذكّر: مباحث گذشته منافاتي با وجود خارجي و فعلي بهشت و دوزخ ندارد و تبيين اين معارف به تدريج در ذيل آيات مربوط به آنها خواهد آمد. 🌿🌿🌿 🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم. @rahighemakhtoom