📌 موارد «احباط» در قرآن از آیات قرآن استفاده میشود که برخی از معاصی، مایة احباط و بطلان اعمال پاک پیشین میشود و برای تکمیل مطلب، به آیات آن اشاره میشود: ⏪ 1- ارتداد پس از اسلام هرگاه مؤمن پس از مدتی راه ارتداد در پیش گیرد، ایمان و عمل صالح آن را نزد خدا بیارزش میشود چنانکه خدا میفرماید: «وَ مَنْ یَرْتَدِِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَاُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالهُمْ فِی الدُّنیا و الآخِرَهِ وَ اُولئِکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» بقره/217 [هرکدام از شما از دین خود بازگردد، و کافر بمیرد، اعمال آنان در دنیا و آخرت باطل گردیده و از دوزخیانند که در آن جاودانه هستند.] ⏪ 2- شرک مقارن عمل صالح از بیانی که دربارة ارتداد انجام گرفت، تکلیف شرک نیز روشن میگردد، چنانکه میفرماید: «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ اَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللهِ شاهِدِینَ عَلی اَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ اُولئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُمْ وَ فی النار هُمْ خالِدُونَ» توبه/17. [بر مشرکان نیست که مساجد خدا را تعمیر کنند، در حالی که بر کفر خود گواهی میدهند آنان کسانی هستند که اعمال آنها باطل گردیده و در آتش جاودانه هستند.] این دو آیه ٍگواه بر این است که پذیرش اعمال صالح مشروط بر این است که عامل به هنگام عمل، موحد بوده و یا پس از عمل از آئین حق به کفر بازنگردد. ⏪ 3- ناخوشایندی از دستورات خدا ناخوشایندی از دستورات خدا مایة حبط اعمال میگردد، چنانکه میفرماید: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساًلَهُمْ وَ اَضَلَّ اَعْمالَهُمْ، ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کَرِهُوا ما اَنْزَلَ اللهُ فَاَحْبَطَ اَعْمالَهُمْ» محمد/8-9. [آنان که کافر شدند خود و اعمالشان نابود باد، به خاطر اینکه آنچه را که خدا نازل کرده است، مکروه شمردهاند.] تعلیل وارده در این آیه میتواند دامن مسلمان را بگیرد، آنگاه که آگاهانه بر برخی از تشریع الهی انگشت اعتراض بگذارد، بنابراین حبط در این آیه اختصاص به کافر ندارد، هر چند مورد آیه کافر است. ⏪ 4- کفر ⏪ 5- بازداشتن مردم از راه خدا ⏪ 6- مخالفت با پیامبر(ص) عوامل سه گانه در آیة یاد شده در زیر، سبب احباط معرفی شده است، چنانکه میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَ شاقُّوا الرَّسولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدی لَنْ یَضُرُّوا اللهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبَطُ اَعْمالُهُمْ» محمد/32. [آنان که کافر شده و مردم را از راه خدا بازداشتند و با پیامبر به مخالفت برخاستند، پس از آنکه حق بر آنها آشکار گشت، خدا را ضرر نمیزنند و اعمال آنان حبط میشود.] ▫ آیا هر یک از این سه عامل به طور مستقل مایة احباط است، یا همگی تحت عنوان کفر داخل بوده و دومی و سومی، نشانة کفر میباشد. از خود آیه نمیتوان استقلال و یا عدم استقلال هر یک را استنباط کرد، زیرا در مقام بیان این جهت از بحث نیست. حالا اگر کسی با اعتقاد به رسالت پیامبر گرامی به خاطر یک رشته از خواستههای مادی، مردم از راه خدا باز دارد و یا با پیامبر به مخالفت برخیزد، ولی در دل به حقانیت او معتقد گردد، در صورت استقلال هر یک از این سه عامل، اعمال او باطل میگردد؟ ▫ یکی از علل احباط اسائة ادب در محضر پیامبر است، اگر یک چنین عاملی – هر چند فاعل مسلمان باشد- مایة احباط میگردد، بازداری از راه خدا و یا مخالفت با پیامبر، به طور اولویت مایة احباط خواهد بود. ▪ادامه دارد.... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom