زبان بین ائمه ی اطهارعلیهم السلام هم مرسوم بوده دراصل زیباترین شعر ها واستاد بیان آنهاهستندولاغیر واگر کسی توانسته هنری کسب کند با عنایت آنان بوده دارد که امیرالمومنین بعداز شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها اینگونه شعر گفت: نفسی علی زفراتها محبوسةٌ    یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ لا خیرَ بعدکِ فی الحیاةِ و إنّما             أبکی مخافةَ تـطـولَ حـیاتی ☑️ترجمه: جان من با ناله هایم در سینه ام حبس شده. ای کاش جانم با ناله هایم از سینه ام خارج می شد! پس از تو خیری در زندگی در دنیا نیست.  گریه می کنم من از ترس اینکه زندگی من در دنیا طولانی شود.   وهنگام شهادت حضرت فاطمه (علیها سلام)یابرسرقبرایشان سرود:  حـبـیـبٌ لـیـس یعـدلـهُ حـبیب       و ما لسواهُ فی قلبی نصیب   حبیبٌ غاب عن عینی و جسمی         و عن قـلبی حبیبـی لایغـیبُ ☑️ترجمه: حبیب من چنان دوستی است که در شایستگی هیچ دوستی همتای او نیست و برای غیر او در دل من هیچ بهره ای نیست. حبیب من از چشم و جسم من پنهان شده، امّا از دل من، حبیب من پنهان نمی شود و نخواهد شد. درکتابها هست ولی من از سایت @shia12.blog.ir کپی کردم 😊 @rahimiseyed