شب قبل از شهادت شاهرخ، خواب ديدم كه من و او در ميدان جنگ هستيم. در يك صف، عده زيادى از رزمندگان ايستاده بودند و در طرف ديگر عده كمتری قرار گرفته بودند. آتش دشمن لحظه‌اى خاموش نمى‌شد. شاهرخ در قسمتى كه عده‌ كمتری ايستاده بودند، ميان نيروهاى دشمن گير افتاده بود و با دست به من اشاره مى‌كرد كه چه كار كنم؟ من هم به سمت كربلا اشاره مى‌كردم و به او مى‌گفتم: «برو آن طرف!» 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir