ظرفِ دلتنگی من پُر شده است نشسته‌ام چو غباری به شوق اذن دخول 🍃🌹 من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم از همه کمتر منم از هیچ کس سر نیستم زائرانت جای خود، حتی به کفترهای تو غبطه خواهم خورد، حالا که کبوتر نیستم من اگر یک لحظه هم جز خانه ات جایی روم مادرم شیرش حرامم باد، خادم نیستم من برای استلام کعبه‌ات در نوبتم یک نگاهی به تَهِ صف کن، من آخر نیستم قایق بی بادبانم روی موج زائران هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم از ضریح تو گلاب ناب می‌جوشد فقط تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم میهمانت هستم آقاجان، "بفرمایی" بگو تا ببینی "داخلم" دیگر دَمِ در نیستم ⏰زنگ بیداری👇 https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef