خرّم آن دل که بُوَد در حرم دلدارش خنک آن دیده که دارد شرف‌دیدارش سَرِتسلیم بِنِه در قدمش بی‌ چه و چون به سرم کار همین است و مکن انکارش «عزیزُ عَلَىّ اَن اَرَى الخلق و لاترى» روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز ما را کم‌تحمل ساختند بر حالِ دلم نسخه‌ی تقوا بنویس بیمار فراقم تو مداوا بنویس..! السلام‌علیڪ‌یا‌بقیة‌اللہ ‌‌‌‌‌ @ramezan_ghasem110