هدایت شده از مرضیه رمضان‌قاسم
من خیره به دلتنگیِ محبوس در این تُنگم شما می‌دانید موقع خانه‌تکانی چگونه می‌‌توان عطر کسی را تکاند؟! هر جا که می‌نگرم‌ روی ماهت نمایان است دم‌دمای عید که می‌شد صدای زنگ آیفون منزل به صدا در می‌آمد چهره‌ی زیبا و دوستداشتنی پدر عزیزم در مانیتور آیفون نمایان می‌شد. در را که باز می‌کردم باباجون پاکتی را که سه تا ماهی که یکی‌شان به قول معروف سه دمُه بود را به من تحویل می‌دادند و شبوی ارغوانی قد بلند را داخل پاسیو می‌گذاشتند و می‌آمدند کمکم تا ماهی‌ها را در تُنگ ‌ماهی بریزیم... من این روزها گوش به زنگ در خانه‌ام ... مدد به غیر تو تنگ است یاعلی مددی دلم برای تو تنگ است یا علی مددی بیا با خط نور بریم نجف یا امیرالمومنین ای پدر عزیزم چقدر خوب که شما را دارم خانه‌ی پدری همان‌ جایی است که هرگاه از همه جا رانده می‌شوی مامن و پناهگاه خوبی است. نوروز باید سری به خانه‌ی پدری زد. از آن روزی که دنیا را نوشتند علی را بهر ما بابا نوشتند 🐠نویسنده: مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef