🍃🍂ســرگذشـــت ارواح
ســــــرگردان بـــــ😱ـــرزخ🍃🍂
#قسمــــت 〖بیست_وچهارم〗
🔴رفتم، ولی دیدم از آن عزّتی که در زمان من داشتند فرود آمدهاند، درِ خانه بسته شده، کسی به یاد آنها نیست و امور معاششان مختلّ شده، بچّهها ژولیده و پژمرده شدهاند. دلم به حالشان سوخت و دعا کردم که
⇦ «خدایا! بر اینها و بر من رحم کن».
عیالم نیز یادی از زمان آسودگی خود نموده و بر من رحمت فرستاد.
🔹برگشتم به نزد هادی، دیدم اسبی با زین مرصّع (گوهر نشان) و لجام طلا در قصر بسته شده.
⚡ از هادی پرسیدم: این اسب از کیست؟
⇦ هادی تبسّم نموده گفت: عیالت برای تو فرستاده، و این همان رحمت حقّ است که به صورت اسب درآمده است و در این منازل که پیاده رفتن صعوبت دارد، هیچ چیز بهتر از اسب سواری نیست، خصوص منزل اوّل و دعای تو نیز درباره آنها مستجاب شد و آنها بعد از این در رفاه و آسایش خواهند بود.
💢 ببین یک رفتن تو چطور برای جمعی سبب خیرات شد، ولی در جهان غفلت غالباً از خواصّ مراوده غافلند، با آن تأکیدات پیغمبر صلی الله علیه و آله در این موضوع که اگر سه روز بگذرد و از حال یکدیگر نپرسند، رشته اخوّت ایمانی بین آنها پاره میگردد
#سیاحت_غرب@ranggarang