رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
(*🍃🍃🍃🌸🍃 #سرنوشت🌱 جلوتر اومد و گل‌ها رو روی میز کنار پنجره گذاشت با صورت بشاش که خوشحالی
🍃🍃🍃🌸🍃 🌱 سلنا عصبی‌تر از سبحان گفت گیریم حرفای تو درست استاد سادیسمی بوده هر کسی که مریضه رو می‌زنن می‌کشن خیر سرش دکتره داری خودتو برای کی کوچیک می‌کنی اون ارزششو نداره جلوتر اومد و دقیقاً چسبیده به تخت سبحان کنارش وایساد سرش رو جلوتر آورد طوری که نفس‌های سبحان به صورتش می‌خورد گفت خیلی خوب جامون انگار برعکس شده عوض تو من نازتم می‌کشم من عاشقتم اذیتم نکن بیا و تمومش کن و بوسی از صورت سبحان برداشت سبحان عصبی صورتش رو سمت پنجره برگردوند و گفت سلنا نمی‌فهمی از اینجا برو و دیگه هرگز نبینمت اینا ناز نیستن من واقعاً دوست ندارم دیگه هم با من این کارو نکن می‌تونیم با هم خوشبخت باشیم اون موقع‌ها بهمون خوش بگذره فقط کافیه تو بخوای من همه جور خودمو در اختیارت می‌گذارم خواهش می‌کنم قبول کن درکت می‌کنم اون دخترم فراموش میکنی بابا برام یه آپارتمان مجردی خریده تو برج مورد علاقم میدونی که کدوم میگم شماره تلفن من همونی که هست که قبلا بود هر موقع بهم زنگ بزنی من هستم سبحان کلافه تو چشمای سلنا نگاه کرد به اجزای صورتت که بی نقص بود به اون لب‌های خوش رنگ خوش فرم و اندامی که تک بود و انگار خداوند همه وقت خود را برای آفرینش این بشر گذاشته بود ولی نمی‌تونست سبحان رو سیر کنه تو دل سبحان یک دختر لاغر اندام چشم آبی مو فرفری بود که از لج سبحان الان به این روز افتاده بود حتی بردن اسم کیمیا هم دلش رو شاد می‌کرد و سبحان کاملا متوجه این موضوع می‌شد پوزخندی به سلنا زد و گفت تو قلب من فقط کیمیاست خودت رو اذیت نکن برو پی زندگیت سلنا که کفرش گرفته بود با اون کفش‌های تق تقی خوشگلش سمت در رفت سرش رو بالا گرفت و درست مثل خانم میرزاده با همون لحن گفت به زودی اون هم کنار همونی که فرستاده سینه قبرستان میخوابه خاک سرده و زود از یادت میره میرم ولی چند وقت بعد مرگ همین عشق اساطیری که میگی برمی‌گردم و نگران نباش به روی خودم نمیارم که تو به خاطر اون دختر دیوانه دل منو بارا شکستی من تا همیشه دوست دارم اگه نظرت عوض شد آخر هفته‌ها تو آپارتمان خودم هستم اگه بیای خوشحالم می‌کنی خداحافظ صدای عصبی قدم برداشتن سلنا نشون می‌داد که چقدر از دست سبحان و کیمیا عصبانیه سبحان از اینکه به کیمیا لقب دیوانه داده بود و منتظر مرگ کیمیا بودن ناراحت و دل شکسته بود رو به آسمان کرد و از ته دلش دعا کرد که کیمیا نجات پیدا کنه و به عشقش برسه.... 🍃🍃🌸 آیدی من و لینک کانالمون👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c @Fatemee113 🍃🌸