✍️چرایی دفاع مصلحت اندیشانه امیرالمؤمنین(ع) از حکومت خلفا 🔰در سیره سیاسی امام امیرالمؤمنین(ع) مواردی از حمایت و دفاع مصلحت جویانه از برخی افراد و ساختارهایی که با اندیشه ها و انگیزه های ایشان فرسنگ ها فاصله داشتند، به چشم می خورد. به عنوان نمونه، ایشان علی رغم انتقادات فراوان روشی و مبنایی به عملکرد عثمان(خلیفه سوم)، در ماجرای شورش علیه او، با تصمیم معترضین برای قتل عثمان مخالف بود و آن را به دلایل متعدّد، به مصلحت جامعه اسلامی نمی دانست؛ تا جائیکه در این باره فرمودند: 🔸«وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً؛ به خدا سوگند آنقدر از او دفاع نمودم که ترسیدم گناهکار باشم!»( نهج البلاغه؛ خطبه240) ایشان همچنین، علی رغم مشروع ندانستن خلافت خلفای پیش از خود و انتقادات مبنایی و روشی که نسبت به عملکرد آنان داشتند،(ر.ک: نهج البلاغه؛ خطبه3) همواره در امور مختلف حکومتی به آنان «مشورت» می دادند؛(برای نمونه رجوع کنید به خطبه های 134 و 146 نهج البلاغه) بگونه ای که از خلیفه دوم نقل شده که می گفت: 🔸«لَولا عَلیٌّ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر علی(ع) نبود عمر به هلاکت افتاده بود.»(ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد؛ شرح نهج البلاغه؛ ج1، ص16) 🔰این نوع رفتارهای سیاسی امیرالمؤمنین(ع)، دلیلی جز این نداشت که امام(ع) معتقد بود در شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان، تضغیف حکومت خلفا، با وجود همه اشکالات مبنایی و روشی که به آنان وارد بود، موجب «طمع دشمنان برای نابودی اساس دین خدا» شده و همین حداقل ها هم از اسلام باقی نخواهد ماند. 🔰اگر دفاع امیرالمؤمنین(ع) از ساختارهای حکومتی که مسئولان آن را اساساً مشروع نمی دانستند، امری صحیح و منطقی است، چگونه دفاع از موجودیّت دولتی که در ذیل نظام اسلامیِ تحت ولایت ولیّ خدا قرار دارد و بارأی مستقیم مردم انتخاب شده است، منطقی نباشد؟ 🔰زمانی می توان تعریف و حمایت از افراد توسط ولیّ خدا را «واقعی»، و نه «مصلحت اندیشانه»، دانست که هم «اندیشه» و هم «عمل» آنان، بیشترین تطبیق را بر اندیشه و دستورات ولیّ خدا داشته باشد؛ در غیر اینصورت باید دانست حمایت از برخی ساختارهای قانونی و افراد غیرانقلابی «مصالحی» نهفته است. @basaer_fi🔸 ارتباط با ادمین: @basaer_admin