🌷 به مناسبت سالروز شهادت شهید محمدحسین محمدخانی ‍ ‍ ...آن قدر دوربرشان گشتم تا توانستم با پسری که از همه شوخ تر بود و لهجه یزدی اش شوخی هایش را دل چسب تر می کرد,آشنا شوم .محمدحسین محمدخانی بچه تهران.مادر و پدرش ساکن شهرک محلاتی بودند.دانشگاه آزاد یزد درس می خواند.شیرینی لهجه یزدی را برای جذب دوستان استفاده می کرد.با خنده می گفت:"اومدم چندتاعکس یادگاری بگیریم و بریم".ته دلم مطمئن بودم شروع رفاقت من با محمدخانی که از همان روز اول با اسم محمدحسین صدایش کردم,جایی حوالی همان تپه رؤیایی و عطرسیبی که همیشه همراه با آن تصویر در مشامم می پیچید,ختم به خیر می شود. دست رفاقت که با محمدحسین دادم,از او خواستم من راهم به جمع خودشان راه بدهد.با یکی دو نفر از مسئولین و بچه‌های گروه حرف زد,بعد از یکی دو ساعت با همان قدکوتاه و قدم های سریع نزدیکم آمد,گفت:"رسول داداش بیا,بچه‌ها قبول کردند که با ما می آی پاکار". کلی ذوق کردم . ... 💥کپی با ذکر صلوات و نام شهیدرسول خلیلی جایز است. 📚 🆔 @Rasoulkhalili