بیایید نگاهی بندازیم به "شش باور غلطی که در مورد آدم‌های درون‌گرا" وجود داره. باور غلط اول: درون‌گراها آدم‌های خجالتی هستن و آدم‌های خجالتی درونگران! + درون‌گرایی یه صفت شخصیتیه، در حالی که خجالتی بودن یه مجموعه رفتار مبتنی بر ترسه. یه آدم درون‌گرا تو دنیای خودش، با خودش راحته اما یه آدم خجالتی دوست داره تو جمع باشه اما پر از ترسه و ترس‌ها جلوش رو می‌گیرن. ترس از مسخره شدن، ترس از قضاوت شدن، ترس از طرد شدن. باور غلط دوم: درون‌گراها از مردم فراری هستن! برچسب‌های زیادی میزنن که درون‌گراها سرد، مغرور، خشک هستن! و تو جمع، هیجان زیادی از خودشون نشون نمیدن، اما واقعیت اینه که درون‌گراها شدیدا مردم دوستن، منتهی کیفیت رو به کمیت ترجیح میدن و تمرکزشون رو دایره کوچیک دوستان نزدیکه. ۳:‌ درون‌گراها رهبران یا سخنران‌های خیلی خوبی نیستن! کم حرف بودن درون‌گراها رو به ضعف در توانایی برقراری ارتباط ربط میدن. اما سخنران‌های موفقی مثل گاندی و بیل گیتس تو دسته بندی درون‌گراها قرار دارن. اونها خوب بلدن حرف بزنن، منتهی انرژی‌شون رو واسه هر حرفی نمی‌سوزونن. ۴. درون‌گراها ویژگی‌های منفی بیشتری دارن! از اونجایی که درون‌گراها انرژی‌شون رو از درون و برون‌گراها از بیرون دریافت می‌کنن، خیلی از آدما بر این باورن که درون‌گراها گوشه‌گیر، افسرده، منفی‌نگر و تنها هستن ولی واقعیت اینه که اونها تو دنیای خودشون به شدت پرانرژی و فعالن باور غلط پنجم: درون‌گراها نسبت به برون‌گراها روشنفکرتر و خلاق‌ترن! درسته که متفکرهای بزرگی مثل انیشتین، داروین و مارسل پروست آدم‌های ساکتی بودن اما! این باهوش و خلاق بودن اونها الزاما رابطه معناداری با این صفت شخصیتی‌شون نداره و فاکتورهای زیادی تو این امر دخیله. ۶: به راحتی میشه تشخیص داد کی درون‌گراست و کی برون‌گرا! به قول یونگ: درون‌گرا یا برون‌گرای مطلق وجود نداره. اینها دو سر یک طیفن و تو وجود همه ما درجاتی از این دو طیف وجود داره که به وقتش، خودش رو نشون میده. پس به جای دسته‌بندی، بهتره به شناخت و درک همدیگه بپردازیم و این یعنی: از قول یک فرد کمی درون‌گرا: ۱. لطفا وقتی نمی‌خوام زیاد صحبت کنم اون رو به خودتون نگیرید. ۲.من آدم غیرعادی نیستم و نیازی به تغییر به برون‌گرایی ندارم. ۳. اینکه ساکتم به این معنا نیست که آدم خشک، خجالتی یا ضد اجتماعی‌م. ۵. دیدارهای دونفره یا جمع کوچیک رو ترجیح میدم. @ravanshenasi