فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا به یادآر شبی را که با بغض و گریه سر کردی و هر ثانیه انگار جان می دادی و تصورمیکردی که این شب ، تمام نخواهد شد. اما صبح ، با تلنگر آفتاب بیدار شدی رسوبات غم را از صورتت تکاندی نفس عمیقی کشیدی ، ازجایت بلندشدی و ایستادی تا قـویترازروزهای قبل ، برای آرزوهایت ، تلاش کنی .غصه ها همینقدر کـوتاهند و سختی ها همینقدر زودگذر . تمام شب ها صبح می شوند و تنها رسوب های خسته ای می ماند برای تکاندن .❤️ ❤️ معتبر ترین کانال روانشناسی در ایتا ✌️ https://eitaa.com/joinchat/76480512C1eced8963f