✅ دو مکتب فقهی از نگاه استاد 🔹 در استنباطات فقهی ـ به‌ویژه در غیرعبادات ـ به‌عرف و بنای عقلا توجه بیشتری می‌کند به تاریخ صدور روایات و آیات نگاه جدی‌تر و مؤثرتری دارد به اهل سنت در فقه و حدیث مقارن نیم‌نگاهی دارد داده‌های دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار می‌دهد به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه می‌کند کم‌تر به‌صورت ریاضی فکر می‌کند؛ در استنباطاتش مجموعه‌ای از ظنون را در نظر می‌گیرد (درست است که تک‌تک آن‌ها را معتبر نمی‌داند؛ ولی آن‌ها را در یک نظام حلقوی تنظیم می‌کند تا از به هم پیوستن همان اسناد نامعتبر دلیل معتبری آفریده شود) به قرآن و مقاصد توجه می‌کند نگاهش به شریعت اجتماعی است از نصوصی که در موارد خُرد وارد شده‌اند گاه می‌تواند به یک قاعده کلان برسد شهرت را در نظر می‌گیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت می‌انگارد 🔹 در همه مواردی که برای مکتب قبل برشمردیم در نقطه مقابل قرار دارد نص‌بسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است؛ نمی‌گویم عام را انکار می‌کند؛ ولی ترجیح می‌دهد دنبال روایت خاص باشد بسیار ریاضی‌وار فکر می‌کند اصول آن از حد لازم خیلی فربه‌تر شده است فقهِ آن، در مواردی نیست؛ بلکه است (ابتنای بیش‌تری بر اصول عملیه دارد). متن کامل: http://ravesh-ejtehad.blog.ir/post/30 🔸 کانال روش‌شناسی اجتهاد (روشنا) 🆔 @ravesh_ejtehad