نامه نگاری های من با بزرگترین اساتید برجسته تفکر کل گرایانه در دنیا در نامه زیر من به یکی از این اساتید برجسته که در لبه این علم قرار دارد نامه زدم و برای او توضیحاتی در مورد طرحی که دارم با هدف تغییر زمین بازی به نفع جهان اسلام و استفاده از ظرفیت های مراکز دانشگاهی و علمی غربی دادم، این استاد نیز در پاسخ برای بنده متن زیر را فرستاد. (بعضی از مطالب را تغییر دادم). این در حالی است که بنده چندین سال است در این زمینه فعالیت می کنم ومتاسفانه مراکز علمی و دینی در ایران اهمیت خاصی به مطالب بنده نمی دهند. رضای عزیز(این. متن را برای رئیس مرکز تحقیقات... هم ارسال کردم) نمونه‌های متعددی در ادبیات تحقیق وجود دارد که افراد دیدگاه‌های دینی- فلسفی و ذهنیت کل گرایانه را با هم ترکیب می‌کنند تا دیدگاه‌های جدیدی تولید کنند. شاید یکی از مواردی که بیشتر از همه به آن اشاره می کنم (تا حدی به این دلیل که من استاد راهنمای دانشجویان دکترا بودم) دیدگاه سیستم های بودایی است که توسط.....(اسم و به دلایلی حذف کردم) توسعه یافته است. من سه مقاله از او را ضمیمه کرده ام که باید به ترتیب خوانده شوند. من فکر می کنم این نمونه خوبی است از اینکه دیدگاه دینی-سیستمی چگونه می تواند باشد. بنابراین، در اصل، من فکر می کنم انجام کاری مشابه از دیدگاه اسلامی ممکن است. در دهه 1990، من در واقع استاد راهنمای دانشجویی کارشناسی ارشد را بر عهده داشتم که پایان نامه خود را در مورد سازگاری بین ذهنیت کل. گرایانه و قرآن انجام داد. نکته قابل توجه این بود که دانشجو از متون امامانی که در زمینه تفسیرهای انتقادی از قرآن استدلال می کردند، استفاده می کرد - به عبارت دیگر، او استدلال می کرد که پیچیده ترین متفکران اسلامی می فهمند که هیچ متنی، از جمله قرآن، را نمی توان به عنوان مجموعه ای از قوانین ثابت در نظر گرفت. همانطور که آن قواعد با زمینه‌های جدید تماس می‌گیرند، باید تفسیر شوند، و در واقع «قوانین» ممکن است با هم تضاد پیدا کنند و نیاز به تأمل سیستماتیک در مورد آنچه «شر کوچک‌تر» را تشکیل می‌دهد، ایجاد کند. متأسفانه پایان نامه او دیگر در کتابخانه ما موجود نیست، زیرا تمام پایان نامه های کارشناسی ارشد حدود بیست سال پیش از بین رفتند - وگرنه آن را برای شما می فرستادم. علاوه بر این، جالب است بدانید که ما دانش‌آموز مسلمان دیگری هم کلاس با شاگردم داشتیم که کاملاً با او مخالف بود و می‌گفت که قرآن در واقع مجموعه‌ای از قوانین ثابت است. درگیری بین این دو دانشجو واقعاً به شاگرد خودم کمک کرد تا توجیهی قوی برای موقعیت خود ایجاد کند. نکته پایانی در مورد پیوند قرآن و ذهنیت کل گرایانه: در دهه 1990 مجله ای به نام بشاره می خریدم که مقالاتی در مورد فلسفه اسلامی منتشر می کرد و به ویژه مطالب زیادی در مورد سیستم های بوم شناختی و علم پیچیدگی داشت. واضح است که من تنها کسی نیستم که بین نوشته‌های اسلامی و نظریه های (کل گرایانه) سازگاری می‌بینم. بنابراین، فکر می کنم مبنایی برای انجام پروژه پیشنهادی شما (من سعی کردم برای توسعه حکمرانی نظام ولایی برای آن ها مسئله تعریف کنم و برای جلب توجه برای آن ها مسئله تعریف کردم) وجود دارد. با این حال، چیزی در متن شما وجود دارد که می‌خواهم آن را زیر سوال ببرم: شما در مورد توسعه... (ذهنیت کل گرایانه) صحبت می‌کنید، اما به نظر من این نظریه برای اهداف شما بسیار محدود است. اگر اولین مقاله تئوری (ذهنیت کل گرایانه) بودایی را بخوانید، خواهید دید که چرا این را می گویم: ذهنیت کل گرایانه درک نظری از چیستی نظامات و اینکه چگونه علم می تواند بر اساس تجزیه و تحلیل نظامات استوار باشد، ارائه می دهد، اما نسبتاً اقدامات کمی برای گفتن در مورد اداره انسان ها دارد. برای دومی، به نظر من، حوزه وسیع‌تر ذهنیت کل گرایانه مفیدتر است. در مورد موقعیت فعلی ام هم باید چیزی بگویم. من دیگر در دانشگاه... دانشجو نمی‌گیرم، چون به سمت بازنشستگی پیش می‌روم، بنابراین نمی‌توانم استاد راهنمای شما برای این پروژه(من هیچ درخواستی نداشتم او خودش فکر می‌کند من به دنبال تحصیل در آنجا هستم) باشم. آیا من درست فکر می کنم که شما می خواهید برای دکترا تحصیل کنید(من به دنبال ایجاد یک پروژه مشترک یا ایجاد تفاهم نامه بین آن مرکز با مرکز دینی فعال در حکمرانی در ایران هستم)؟ اگر هستم، پس پیشنهاد می کنم با پرفسور.... (کپی شده) صحبت کنید. من فکر می کنم شما باید یک جفت ناظر داشته باشید: یکی با دانش ذهنیت کل گرایانه و دیگری با دانش الهیات اسلامی. ما کسی را با دانش دوم در تیم اصلی خود نداریم، اما ممکن است فردی در الهیات (یا احتمالاً رشته دیگری) باشد که بتواند نظارت مشترک داشته باشد. @raveshetamadoni