سال ۸۸ آقا روح‌الله تو مدرسه امام هادی(ع) معلم هنر ما بود.✍ انقدر خط زیبایی داشت که هر وقت روی تخته، چیزی می‌نوشت همه‌ی بچه‌ها محو تماشا می‌شدند. یکبار تخت شاسی‌ام رو بردم پیشش و گفتم: آقا قربانی میشه یه چیزی برام این رو بنویسی تخته شاسی رو ازم گرفت و روش نوشت: «الله اکبر، خامنه‌ای رهبر »✌️ تخته رو گرفتم که بیام صدایم کرد و گفت: مسعود بیا یه لحظه رفتم پیشش. پیشونیم رو بوسید😘و گفت: تو مثل برادرِ کوچیک منی، یه کاری ازت بخوام برام می‌کنی؟ با تعجب گفتم: چی آقا؟ گفت: «امروز سر نماز ظهر دعا کن که زمان سریع تر بگذره تا روزِ شهادتم برسه🕊... خیلی بی‌قرارم😞» گفتم: این حرفا چیه آقا نگو ترو خدا گفت: تو دعا کن مسعود جان نه فقط برای من برای خودت هم دعا کن روزی شهید بشی...✨ شهید روح‌الله قربانی نمونه یک انسان کامل بود. یادش گرامی خاطره: یکی از شاگردان شهید🌸 @raviannoorshohada