🌹 ♦️دیده بوسی از مأموریت که برمی‌گشت، مستقیم می‌آمد خانه‌ی ما. میدانست خانم و بچه‌هایش چشم انتظار دیدنش هستند؛ ولی در حد چند دقیقه هم که شده بود، سری میزد. جلوی رواق خانه، احوالپرسی و دیده بوسی میکردیم. بعد هم خداحافظی می‌کرد و می‌رفت خانه خودشان. بعد دوباره با خانم و بچه‌هایش می‌آمد و سری بِهمان می‌زد. قبـل از رسـیدن بـه خانـه، چندبـار بین راه تمـاس می‌گرفت تا ببینید اگر چیزی نیاز داریم، بخرد؛ مثلاً زنگ می‌زد و می‌گفت: ببیند ا گر چیزی نیاز داریم، بخرد؛ مثلاً «من میدان امام هستم...، من نزدیک بازار هستم، چیزی نمی‌خواهید؟» 📚 رد پای گل سرخ، ص۱۹ ؛ انتشارات زائر رضوی 🖋خاطره ای از محمود رادمهر ▫️ ▫️ ❣️ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir