📗 سختِ شیرین در بوته نقد و نظر 🖌 حامد عبداللهی ⬅️ بخش سوم 📚 یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب سختِ شیرین، حکایت خانم دکتری است جهادی که خودش هم یک بچه سقط کرده است؛ البته ناخواسته. حالا که پایان‌نامه را دفاع کرده برای خدمت آماده شده اما نوزادش را هم باید همراهی کند. خانه‌داری و مهمان‌داری و آماده کردن برنامه‌ها و ارائه‌ها هم جای خودش را دارد. صحبت سر 350 هزار سقط جنین قانونی در کشور است؛ یعنی یک قتل عام خاموش. وسط ارائه اسلایدها، محمدعلی پسرش جلوی استاد و دانشجویان داد می‌زند: مامان جیش دارم! 🔹من حتی اگر بزرگترین دانشمند در گرایش اطلاعات کوانتومی باشم باز هم اثری که می‌توانم از طریق تربیت فرزند در دنیا بگذارم قابل مقایسه با کار علمی‌ام نخواهد بود. این را مادری دانشمند نوشته که حالا احساس می‌کند فرزندی چون مریم در شکم دارد. دخترش ضحی در گوشه آشپزخانه کز کرده و گریه می‌کند. پدرش بیمار شده و تب دارد. ضحی به مادرش می‌گوید که فکر می‌کند بابا داره شهید می‌شه! 🔸ملالی نیست جز دوری شما. این عنوان حکایتی است از بانویی که هم دکتری قبول شده هم باردار. شوهرش هم معمولاً کنارش نیست. زندگی پر از هیجان و غصه و نبودن‌ها است اما او آرامش دارد چون روانش آرام است. همه چیز را پذیرفته پس آزار نمی‌بیند و دائم موفق می‌شود. 🔹مطلب بعدی شاید در خودش چیزی نداشته باشد جز غر زدن و بلاتکلیفی و سرآسیمگی. یک بچه بیشتر نیست اما همه را کلافه کرده است. ⬅️ بخش دوم https://eitaa.com/rboresearch/791 🆔 ble.ir/rboresearch 🆔 eitaa.com/rboresearch