...👆👆👆 ⛔️یکی از علل لنگ بودن این لایه در حوزه آن است که حوزه راه انتزاعی خود را رفته و آخوندهای حکومتی و مدیران هم راه خود را رفته اند! مثلا نمایندگان ولی فقیه در ادارات بنا بود نماینده نهاد در حاکمیت باشند. اقل فایده ای که می توانستند داشته باشند انتقال مسئله های میدانی و سوالات متعدد نهادهای خود با نهاد است. این کار می توانست حوزه را تکان دهد. یکی از دلایلی که این اتفاق نیافتاده این است که مدیر آن نهاد می بیند سطحش خیلی پایین تر از سوالات است و از مسائل نظام فاصله دارد ولی نباید از عرضه سوال استنکاف کنند چون مواجه شدن با سوالات برای حوزه می تواند منشا شروع باشد. ❓چطور می توان این دغدغه را ایجاد کرد؟ ✅ما باید بدنه حوزه را درگیر مسائل مختلف بکنیم مثلا ده نفر می خواهیم که افق شان برنامه ریزی دهه آینده وزارت کشاورزی باشد. ❇️فرد باید در وارد شود تا بتواند حکم را استخراج کند. تاملاتی که یک نفر گوشه اتاق بدون تشخیص موضوع انجام داده است نوعا نیست و به درد ساختارهای واقعی نمی خورد. رفتن در میدان گاهی اوقات مقتضی این است که عالم دین در یک نهاد، مشاور یا مسئول بشود تا بعد از فهم موضوع بتواند برای مسئله حکم را استخراج کند. مهم ترین دغدغه باید درگیر کردن بدنه طلاب با سطح حکمرانی و دغدغه های حاکمیت باشد و برای این درگیری باید راهکار پیدا کنید. وقتی سوال مطرح می شود فرد تازه شروع به فکر کردن می کند و دنبال حل مسئله می رود. ☑️یک پیشنهاد برگزاری تورهای بازدید از وزارت خانه ها و نهادهای نظام است. ☑️پیشنهاد دیگر مطالعه اسناد نظام مثل سند چشم انداز و برنامه ششم توسعه و سندهای سیاستی دیگر است، هرچند آنها را درست نفهمیم. مثلا بررسی کنید آیا نسبتی بین دین و این اسناد وجود دارد؟ 🔘این کار کمک می کند به اینکه بفهمیم سطح حاکمیت را نمی فهمیم و مسئله ما با مسائل نظام خیلی فرق دارد و این اعتراف به وجود فاصله، نقطه تحول ماست. 🔺پایان مطلب 💠"تشکل طلبگی ربیون" 🌐 @rebbion