💢رجال و روش فهرستی 💠 احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی مرحوم صدوق گاهی از «احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی» (الهمدانی بفتح میم. همدان به سکون میم عشیره ایست از یمن که خیلی هم محب امیر المؤمنین علیه السلام بوده اند و این قصه یا حار همدان من یمت یرنی هم از همین عشیره است.) نقل می کند. او از مشایخ مرحوم صدوق است که ایشان در طریق حج در همدان با او برخورد کرده اند و ما به هیچ وجه ایشان را نمی شناسیم. مرحوم صدوق در همدان ایران خودمان از ایشان عده ای از مصادر شیعه را نقل کرده اند. تنها راهی که داریم به ایشان اولا این است که مرحوم صدوق با ترضی از ایشان نقل کرده اند، یعنی رضی الله عنه فرموده اند. و دوم اینکه مرحوم صدوق یک جا دارند که: «لم أسمع هذا الحديث إلا من أحمد بن‏ زياد بن جعفر الهمداني رضي الله عنه بهمدان عند منصرفي من حج‏ بيت الله الحرام و كان رجلا ثقة دينا فاضلا رحمة الله عليه و رضوانه‏» (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 369) الآن شخصیت علمی و حدیث شناسی ایشان را نداریم اما همین جمله مرحوم صدوق منشأ توثیق شده است. مطلب دوم که توجه نشده است اینکه ممکن است به لحاظ رجالی با توثیق مرحوم صدوق ایشان را قبول کرد ولی به لحاظ فهرستی مشکل دارد؛ معظم روایات ایشان از علی بن ابراهیم است بلکه شاید همه روایاتش از علی بن ابراهیم باشد و آنچه ایشان نقل می کند از منفردات خودش که هیچ بلکه از منفردات مرحوم صدوق هم هست. این مقداری کار را مشکل می کند؛ این سؤال پیش می آید که مرحوم صدوق که خودشان قمی است و پدرشان همین طور و پدرشان از ابراهیم بن هاشم نقل می کنند و ... چه طور می شود مرحوم صدوق کتابهای علی بن ابراهیم را ندارند و می روند همدان از او نقل می کنند که انفراد هم دارد! اگر این روایات واقعاً در کتاب مرحوم علی بن ابراهیم بود خیلی بهتر بود مرحوم کلینی از علی بن ابراهیم نقل می کردند نه با این سند عجیب و غریب! این چه میراث علی بن ابراهیم بوده است که در قم نبوده است و رفته اند در همدان! ما قبول می کنیم ایشان مرد خوب و عدل و مرضی ولی ظاهرا نسخه شان شاذ باشد. عجیب اینکه مرحوم صدوق روایاتی را که توسط این مرد بزرگوار همدانی نقل می کنند، از هیچ جای دیگر ندارند. شاید شفاهی بوده است یا ... خود مرحوم صدوق توضیحی نداده اند. چرا اینها منفرد است؟ ایشان بالاخره می آیند در قم نسخه شناسی می کنند. این توضیح را ایشان اگر هم انجام داده اند به دست ما نرسیده است. شاید علی بن ابراهیم کتابی در فقه نوشته اند و در آن کتاب مثلاً 2000 روایت دارند و مثلاً ده سال بعد روایات دیگری را دیده است و مقابله کرده است و بعض روایات قبلی را قبول نداشته اند و در نسخه دوم 2000 روایت را حذف کرده اند. احمد بن زیاد نسخه اول را از علی بن ابراهیم گرفته و به همدان رفته است درحالیکه این نسخه دوم در قم مشهور می شود. به قولی او شاگرد دوره اول علی بن ابراهیم بوده است. مثلا فرض بفرمایید مسند احمد را پسرش عبدالله نقل می کنند. مسند احمد به حسب صحابه است. مسند مثلا علی بن ابی طالب علیهما السلام یا مسند فاطمه سلام الله علیها که البته یکی دو صفحه است. همین طور مسند دارد. مسند که تمام می شود پسر که عبدالله است زیادات - به قول خودشان و به قول ما «مستدرک»- بر کتاب پدر دارند. آنها را هم که می بینیم ، دارد که: «قال عبدالله حدثنی ابی»؛ کسی وارد نباشد می بیند که کل کتاب این طور است؛ یعنی کل کتاب «حدثنی ابی» است و معلوم می شود که پدر اینها را هم دیده بوده است ولی قبول نداشته است. یعنی احمد بن حنبل که از ائمه اهل سنت است ممکن است تحدیث بکند ولی قبول نکند. مرحوم علی بن ابراهیم هم ممکن است تحدیث کرده باشند ولی قبول نکرده باشند. مثلا همین جمع بین فاطمیتین را مرحوم صدوق در علل دارند ولی در فقیه ندارند. یعنی در مقام فقاهت قبول ندارند ولی در مقام روایت دارند. ای کاش مرحوم صدوق توضیح می دادند که روایات احمد بن زیاد چرا اینگونه است. پس ما حدیث ایشان را از منظر رجالی قبول می کنیم ولی از منظر فهرستی محل تأمل است. 🔸فهرست اسامی 📚درس خارج فقه؛ سال88-1387 ؛ جلسه 84 و 85 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri