eitaa logo
درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
2هزار دنبال‌کننده
336 عکس
26 ویدیو
87 فایل
درس رجال استاد حاج آقای سیدشبیری از اساتید حوزه علمیه #مشهد برای ارسال #اشکالات علمی، #انتقادات، #پیشنهادات، #مطالب مفید و ارسال #جزوات با ما در ارتباط باشید👇 @rejal_admin تبلیغ و تبادل👇 @Admin_rejal مدیریت کانال👇 @rejal_hoze ارتباط با استاد👇 @smjssh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جواب مناقشات موجود، در ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب 🔰 قسمت اوّل برخی افراد، مناقشاتی مبنی بر عدم ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب ارائه نموده‌اند که بعضی از آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. ✳️ مناقشه اوّل: اقتران واژه ثقه به صحّت مذهب در برخی عبارات رجالی در برخی عبارات، واژه «ثقه» مقرون به صحّت مذهب است. از آن رو که تأکید، خلاف اصل است، و اصل بر تأسیس می‌باشد، لذا از این تعابیر استفاده می‌شود که واژه ثقه ناظر به صحّت مذهب نیست. ✳️ جواب نقضی علاوه بر اقتران واژه ثقه به صحّت مذهب، در برخی عبارات، واژه ثقه مقترن به واژه صدوق است. به طور مثال تعابیر «کان ثقةً صدوقاً»،(۱) «ثقةٌ صدوقٌ»،(۲) «ثقةٌ فی حدیثه، مسکوناً إلی روایته»،(۳) و همچنین واژه ثقه در کنار تعابیری نظیر «صحیح الحدیث» و «صحیح الروایة» و «معتمدٌ علیه» در رجال نجاشی ذکر شده است. البته تعبیر «صحیح الحدیث» و «صحیح الروایة» مشتمل بر مباحث خاصّی است که فعلاً متعرّض آن نمی‌شویم. 🔸 اگر اقتران تعبیر ثقه به صحیح المذهب، دالّ بر آن باشد که در معنای ثقه، مسئله مذهب مورد نظر نیست، تمامی موارد بالا باید دلیل بر آن باشد که در این واژه، صداقت و صحّت روایت و اعتبار روایت نیز وجود ندارد. ✳️ جواب حلّی دلیلی بر این مطلب وجود ندارد که اصل اوّلی عدم تأکید باشد، و خلاف اصل بودن تأکید، امر ثابتی نیست. در واقع تأکید به طور فراوان در کلام به کار می‌رود. به خصوص تأکیدات لفظی مثل «ثقةٌ ثقةٌ» در عبارات رجالیون در موارد بسیاری استعمال شده است. افزون بر آن که ویژگی خاصّی در مسئله وجود دارد، که باعث می‌شود از اساس این قاعده که «تأکید خلاف اصل است» در محلّ بحث مطرح نگردد. 🔹نکته آن است که دلالت واژه ثقه بر صحّت مذهب، به نحو دلالت اطلاقی است. گاهی غرض از تأکید در عباراتی مثل «ثقةٌ فی الحدیث، صحیح المذهب»، تبدیل دلالت اطلاقی به دلالت وضعی است که مرتبه بالاتری از دلالت می‌باشد. یعنی غرض از تأکید، تبدیل ظاهر به نصّ، یا تبدیل ظاهر به اظهر است. —————————————————— 1️⃣ رجال النجاشی: ص۱۶۵، رقم۴۳۷؛ ص۱۸۰، رقم۴۷۳؛ ص۴۴۹، رقم۱۲۱۴؛ ص۴۵۰، رقم۱۲۱۵. 2️⃣ رجال النجاشی: ص۲۱۶، رقم۵۶۲؛ ص۲۶۹، رقم۷۰۵؛ ص۲۷۵، رقم۷۲۲؛ ص۳۰۱، رقم۸۲۱؛ ص۳۳۷، رقم۹۰۲؛ ص۳۵۰، رقم۹۴۴؛ ص۴۱۳، رقم۱۱۰۱. 3️⃣ رجال النجاشی، ص۸۴، رقم۲۰۲؛ ص۸۵، رقم۲۰۵؛ ص۱۶۶، رقم۴۳۸. 🔺درس خارج فقه استاد حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ شهریور ۱۴۰۳. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 پشیز یا پاپاسی ❖ استاد حاج سیدمحمدجواد شبیری زنجانی: ● فلس که همان پشیز یا پاپاسی است، اصطلاحی قدیمی در سکّه است که از زمان ساسانیان وجود داشته است و مربوط به قبل از زمان اسلام است. ● در لغت‌نامه دهخدا از «التفهیم» ابوریحان بیرونی نقل کرده است که هر درهم معادل ۶۰ فلس است؛ بنابرین نصاب زکات معادل ۱۲ هزار فلس می‌شود. چنین عددی به طور عادی نزد کسی وجود نداشته است تا بخواهد متعلّق زکات قرار بگیرد. بلکه به قدری ارزش آن کم است که حتّی مکمّل نصاب هم نمی‌تواند باشد. فلس از قبیل پول‌هایی بوده که به کودکان می‌داده‌اند. ● در روایتی از موسی بن جعفر «علیهماالسلام» در مناقب ابن‌شهرآشوب نقل شده است: «عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: أَرْسَلَنِي أَبُو الْحَسَنِ علیه‌السلام إِلَى رَجُلٍ قُدَّامَهُ طَبَقٌ يَبِيعُ بِفَلْسٍ فَلْسٍ وَ قَالَ أَعْطِهِ هَذِهِ الثَّمَانِيَةَ عَشَرَ دِرْهَماً وَ قُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ أَبُو الْحَسَنِ انْتَفِعْ بِهَذِهِ الدَّرَاهِمِ فَإِنَّهَا تَكْفِيكَ حَتَّى تَمُوتَ فَلَمَّا أَعْطَيْتُهُ بَكَى فَقُلْتُ وَ مَا يُبْكِيكَ قَالَ وَ لِمَ لَا أَبْكِي وَ قَدْ نَعَيْتَ إِلَيَّ نَفْسِي فَقُلْتُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِمَّا أَنْتَ فِيهِ فَسَكَتَ وَ قَالَ مَنْ أَنْتَ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَقُلْتُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ وَ اللَّهِ لَهَكَذَا قَالَ لِي سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ إِنِّي بَاعِثُ إِلَيْكَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ بِرِسَالَتِي قَالَ عَلِيٌّ فَلَبِثْتُ نَحْواً مِنْ عِشْرِينَ لَيْلَةً ثُمَّ أَتَيْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مَرِيضٌ فَقُلْتُ أَوْصِنِي بِمَا أَحْبَبْتَ أُنْفِذُهُ مِنْ مَالِي قَالَ إِذَا أَنَا مِتُّ فَزَوِّجْ ابْنَتِي مِنْ رَجُلٍ دَيِّنٍ ثُمَّ بِعْ دَارِي وَ ادْفَعْ ثَمَنَهَا إِلَى أَبِي الْحَسَنِ وَ اشْهَدْ لِي بِالْغُسْلِ وَ الدَّفْنِ وَ الصَّلَاةِ قَالَ فَلَمَّا دَفَنْتُهُ زَوَّجْتُ ابْنَتَهُ مِنْ رَجُلٍ مُؤْمِنٍ وَ بِعْتُ دَارَهُ وَ أَتَيْتُ بِثَمَنِهَا إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع فَزَكَّاهُ وَ تَرَحَّمَ عَلَيْهِ وَ قَالَ رُدَّ هَذِهِ الدَّرَاهِمَ فَادْفَعْهَا إِلَى ابْنَتِهِ»[۱]. تفصیل این روایت در دلائل الإمامة آمده است [٢]. در این روایت نقل شده است که شخصی یک طبق گُل داشت که هر کدام از آن گل‌ها را در مقابل یک فلس به کودکان می‌فروخت. امام کاظم علیه‌السلام علی بن أبی‌حمزه را همراه ۱۸ درهم به سمت او می‌فرستد. ابن ابی‌حمزه وقتی ۱۸ درهم را از طرف امام به او می‌دهد، آن شخص شروع به گریه‌کردن می‌کند. وقتی علی بن أبی‌حمزه علّت را جویا می‌شود، آن مرد می‌گوید: تو قاصد مرگ منی. مولایم به من فرموده است که اگر من دراهمی توسّط علی بن ابی‌حمزه به نزد تو فرستادم بدان اجل تو نزدیک است. آن مرد بعد از ۲۰ روز از دنیا می‌رود. در نقل دلائل الإمامة، در یک فقره به اشتباه به جای «الدراهم»، کلمه «الدنانیر» آمده است که صحیح نیست. این روایت نشان می‌دهد که ارزش فلس بسیار ناچیز بوده است، و پولی بوده که در دست کودکان بوده است. ...................................... ۱. مناقب آل أبي طالب عليهم‌السلام؛ ج‏۴؛ ص۲۹۲ ۲. دلائل الإمامة (ط - الحديثة)؛ ص۳۳۱ 🔺درس خارج فقه ؛ ۳۰ آبان ۱۴۰۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 إخبار از غیب ❖ آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: 👈 خبر دادن از آینده به هیچ وجه دلیل بر معنویّت مخبر نیست. مرتاضان هندی نیز ریاضت باطل می‌کشند و از آینده خبر می‌دهند، بلکه معیار در معنویت، پیروی از دستور شرع است. ● یکی از مدعیان عرفان و تشرّف، از آینده خبرهایی می داد و احتمال می‌دهم ریاضت‌هایی هم کشیده بود. ● یکی از اشراف اردبیل به نام حاج جواد مجتهدزاده، اخوی زاده میرزا علی اکبر اردبیلی و نوه ملا محسن مجتهد اردبیلی، که بسیار خوش فهم و باهوش و امام زمانی و محشور با علماء بود، تصمیم می‌گیرد خانه ای در قم بخرد. به همین منظور وارد قم می شود و در مسافرخانه ابن سینا اتاق کرایه می کند تا پس از خرید منزل، خود و خانواده‌اش به آنجا بروند. ● در همین ایام، شبی آن شخص مدعی عرفان به منزل سرهنگ بازنشسته‌ای به نام فرهنگ صدرایی که اواخر هم معمّم شد و منزلی نزدیک مدرسه حجّتیه داشت و بعدها آقای آسید احمد اشکوری آن را خرید، می رود. حاج جواد مجتهدزاده نیز به منزل سرهنگ می‌رود. ● آن شخص مدعی به حاج جواد گفت: من شما را شام اینجا می‌بینم، خوابیدن را هم همین جا می‌بینم، تابستان هم شما را در اردبیل می‌بینم و خانه‌ای که می‌خواهید بخرید، نصیب شما نمی‌بینم. به این شکل چهار خبر از آینده داد. ● حاج جواد برای باطل کردن کردن ادّعاهای او، هنگامی که سفره شام پهن شد، از جا بلند شد و بیرون رفت. اهل مجلس گفتند: کجا می‌خواهی بروی!؟ میرزا حسین مصطفوی که از مریدهای آن شخص بود، گفت: چرا بد اخلاقی می‌کنی؟ صاحب خانه هم مانع شد، ولی حاج جواد گفت: اگر حرف او درست باشد، اگر بروم، باز مرا به اینجا بر می گرداند. حاج جواد رفت و نان سنگکی خرید و شام را در مسافرخانه خورد و همانجا خوابید و به این صورت دوتا از خبرهای غیبی آن شخص، خلاف واقع درآمد. ● حاج جواد می‌گفت: ولی موقعی که می‌خواستم خانه بخرم، به مشکل برخوردم. لذا به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و به آن حضرت عرض کردم که امر خریدن خانه به مشکل خورده و اگر عنایتی نکنید و از خدا نخواهید که مشکل من حل شود، ادعای باطل این شخص ثابت می شود. بعد از این توسل، با عنایت حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشکل حل شد و مراحل ثبت سند رسمی خانه تمام شد. ● در همان زمان در میان مریدان آن شخص منتشر شده بود که حاج جواد بی جهت به این در و آن در می‌زند و همان طور که مرادشان گفته، خانه نصیبش نخواهد شد. حاج جواد می‌گفت: در حجره آقا میرزا حسین مصطفوی کتابفروش بودم که این مطلب در آنجا نیز مطرح شد و گفتند که بی جهت تلاش نکنید. من همانجا قباله خانه را بیرون آوردم و نشان دادم. ● همچنین بنا داشتم برخلاف پیش گویی آن شخص، تابستان به اردبیل نروم و تصمیم گرفته بودم اگر خانه قم مهیا نشد، به مشهد یا جای دیگر بروم که با خرید خانه قم، تابستان را در قم ماندم و به این ترتیب پیشگویی های سوم و چهارم آن شخص نیز خلاف واقع درآمد. ....................................... ۱. مرحوم آیت الله سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی در کتاب «ارمغان هند و پاک» (ص ۱۲۲-۱۳۵) نمونه ای از اخبار مرتاضان هندی از آینده را نقل کرده است. 📚جرعه‌ای از دریا؛ ج۴؛ ص۵۷۸ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 علل مطلق‌نهادن عناوین مشترک، در اسناد روایات 👤 🔻در مساله تمییز مشترکات، یک امر مهم آن است که بررسی شود چه عاملی سبب ذکر این شده است. به عنوان مثال وقتی دو به نام «علی بن محمّد» دارد، وجه آنکه این عنوان را به صورت بیان می‌کند، چیست؟ اگر تنها یک استاد با این نام داشت، وجهی برای بود، مثل محمّد بن یحیی که تنها استاد کلینی به این نام است، ولی وقتی دو استاد به این نام وجود دارد باید نکته‌ای برای اطلاق وجود داشته باشد. پاسخ آن است که برخی از عوامل برای اطلاق وجود دارد. بسته به آنکه این عامل چیست، روش حلّ این عنوان مشترک، متفاوت می‌شود... 📚درس خارج فقه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ ✅ ادامه این مطلب و مباحثه👇👇 🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3580 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
تفاوت روایات احمد بن هلال با واقفیه.mp3
2M
💠 تفاوت در برخورد با روایات واقفیه و احمد بن هلال 👤 📚 درس خارج فقه، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ ✅ ادامه مطلب و مباحثه👇🏼 🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3598 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠بررسی نظریه‌ی تعویض السند 👤 مراد از نظریه سند این است که مثلا شیخ در نسبت به بعضی از روات فرموده‌اند: «اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته» یا «اخبرنا بکتبه و روایاته» که از جمله‌ی این روات بن عبدالله و سعد بن عبدالله است و بعضی از طرقی که ایشان به این کتب ذکر می‌کند صحیح هستند، اگر در کتاب حدیثی یک با سند به حریز بن عبدالله یا سعد بن عبدالله می‌رسید به جای این سند ضعیف آن سندی که شیخ طوسی در فهرست به جمیع کتب و روایات سعد بن عبدالله یا حریز ذکر کردند، جایگزین می‌شود. این را نظریه‌ی تعویض می‌گویند.... 📚 درس خارج اصول، ۱و۲ مهر ۱۴۰۳ ✅ ادامه مطلب و مباحثه علمی👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3630 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 آیا فقیه در رجال باید مجتهد باشد؟ اجتهاد در رجال به چه معناست؟ ❖ آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: ● «اجتهاد در رجال» به اين معناست كه وجوه توثيق و تضعيف براى فقيه معلوم شود. مثلاً اينكه كثرت نقل اجلّاء موجب وثاقت مروى عنه مى‌شود يا نه‌؟ يا اگر مى‌شود، مبتنى بر چه شرائطى است‌؟ يا اينكه توثيقات افرادى همچون علّامه و سيد بن طاووس، به خاطر مبناى آنها در أصاله العدالة است يا آن كه به جهت احراز وثاقت راوى توسط آن‌هاست‌؟ يا مسأله ديگر در توثيقات متأخّرين اين است كه توثيقات آنها بر اساس فحص و استقراء نيست؛ بلكه بر اساس اجتهاد در همان مداركى است كه در اختيار ما نيز مى‌باشد. با اين وصف، آيا باز هم توثيقات آنها حجّت است يا آن كه به جهت مدركى بودن اين توثيقات، دليلى بر حجّيت آن‌ها وجود ندارد؟ كلام در حسّى يا حدسى بودن اصل توثيقات رجاليّين (چه متقدّم و چه متأخّر) نيز از همين قبيل است. ● اينها امورى است كه مجتهد براى استنباط حكم شرعى، نيازمند به اخذ مبنا در آنهاست و 👈مجتهد بدون اتّخاذ مبنا در اين امور، نمى‌تواند حكم فقهى را به درستى استنباط كند. 🔺مقالات (پرسش‌هایی از آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی)؛ ص۱۳۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 جواب مناقشات موجود، در ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب 🔰 قسمت دوم ✳️ مناقشه دوم: توثیق افراد دارای مذهب فاسد شاهد و قرینه دوم که بر عدم دلالت واژه «ثقة» بر صحّت مذهب ذکر شده، توثیق افرادی است که فساد مذهب آنان مسلّم می‌باشد. ناقد در تبیین این قرینه گفته است که به عنوان نمونه، عمّار بن موسی ساباطی در کلام نجاشی توثیق شده (۱)، ولی ذکری از فطحی بودن او به میان نیامده، در حالی که مسلّم است که این راوی فطحی مذهب می‌باشد. همچنین شیخ طوسی نیز در فهرست خود، در موارد بسیار فراوانی، اشخاصی که دارای مذهب فاسد هستند را ثقه دانسته است. ⭕️ نقد مناقشه دوم این که شیخ طوسی در موارد بسیار فراوانی، افراد صاحب مذهب فاسد را توثیق کرده باشد، روشن نیست. ما با بررسی کتاب فهرست، تنها با یک راوی مواجه شدیم که فساد مذهبش مسلّم است، ولی شیخ او را توثیق ننموده، که این راوی حُمَید بن زیاد است. 🔸این مطلب تنها در صورتی صحیح است که فساد مذهب راویان مذکور در کتب، مسلّم باشد. در غیر این صورت، این مطلب قرینیت نخواهد داشت، بلکه ممکن است شیخ طوسی این راوی را دارای مذهب حقّ تلقّی نموده باشد. به طور مثال واقفی بودن حَنان بن سَدیر مسلّم نیست. 🔹آنچه ما در کتاب فهرست ملاحظه کردیم، تنها حمید بن زیاد است که قرائن فراوانی بر واقفی بودنش وجود دارد، و بعید است که شیخ طوسی او را واقفی ندارد. در این یک مورد ممکن است که سهو یا غفلتی رخ داده باشد. ▪️شیخ در مقدّمه کتاب فهرست بیان کرده که مذهب افرادی که دارای فساد مذهب هستند را متذّکر خواهد شد. این که شیخ، مذهب افراد غیرمشهور را ذکر نکند، ممکن است قابل توجیه باشد، و بیان شود که مثلاً از احوال این راوی اطّلاع نداشته یا منابع مناسب در اختیار او نبوده است، ولی در مورد راوی معروفی مثل حمید بن زیاد، این سخن را نمی‌توان بیان کرد؛ بنابراین در مورد او سهو و غفلتی رخ داده است، و تعداد نادر موارد نقض، ناقض سخن ما نخواهد بود. ▫️در مورد رجال نجاشی به عمّار بن موسی ساباطی مثال نقض زده شده که وی را توثیق نموده ولی دارای مذهب حق نیست. جواب مطلب آن است که نجاشی وی را به طور مطلق توثیق نمی‌کند؛ بلکه با عبارت «کانوا ثقات فی الروایة» توثیق مقیّد نموده (۲)، و بیان کرده که وی تنها در نقل روایت وثاقت دارد. ————————————— 1️⃣ و 2️⃣ رجال النجاشی: ص۲۹۰، رقم۷۷۹: «عمّار بن موسى الساباطي، أبو الفضل، مولى، و أخواه قيس و صبّاح، رووا عن أبي عبد اللّه و أبي الحسن عليهما السلام، و كانوا ثقات في الرواية. له كتاب يرويه جماعة ...». 🔺درس خارج فقه استاد حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۶ شهریور ۱۴۰۳. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 دو نکته در کلام صاحب منتقی در مساله نقل از یک راوی به صورت باواسطه و بدون واسطه 👤 🔻گاهی مشاهده می‌شود که یک توسط یک دو دارد که یکی با واسطه و دیگری بدون‌ واسطه است. صاحب بیان کرده است به جهت دو نکته ممکن است یک راوی که روایتی را بدون واسطه از راوی دیگر نقل نموده، با واسطه نیز نقل کند... 📚درس خارج فقه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ✅ ادامه مطلب و مباحثه👇👇 🌐http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3579 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 ادلۀ شیعه بودن سکونی 📝 دلایلی را برای شیعه بودن اسماعیل بن ابی‌زیاد معروف به سکونی می‌توان اقامه نمود که دو دلیل مهم آن عبارت است از: 1- محتوای روایات او که موافق احکام و باورهای شیعی و یا نکوهش مخالفان و بزرگان عامه است. این دلیل را مجلسی اول و حاجی نوری برای اثبات شیعه بودن سکونی ارائه کرده و برخی از روایات در این خصوص را آورده‌اند. 2- امام صادق علیه السلام از تعابیری برای سکونی استفاده کرده که مخصوص اصحاب شیعی است. لازم به یادآوری است بر اساس بررسی انجام شده، بیشترین احادیث سکونی در رابطه با مسائل غیر فقهی و کلامی است؛ به عنوان نمونه در کتاب کافی، ۵۹ روایت از او در کتاب ایمان و کفر، ۴۴ روایت از او در کتاب اطعمه و اشربه، و ۳۸ روایت در کتاب المعیشة وجود دارد که از نظر تعداد روایات سکونی، این سه بخش از سایر بخش‌های کافی با اختلافی معنادار، پیشی گرفته‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد ۳۵ درصد احادیث سکونی.... ✅ ادامه مطلب در این موضوع را در دنبال کنید.👇🏼 🌐 mfeb.ir/home/?p=20436/#ZRejal •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 مصدر شناسی حدیث رفع 👤 قدیمی ترین نقل این حدیث احمد و برقی است که هم عصر بوده اند نوادر متن ۶ فقره ای و محاسن متن ۳ فقره ای روایت را آورده اند. محاسن از امام کاظم علیه السلام نقل می‌کند که سندش هم است اما از شواهد کاملا معلوم است که حدیث برای مقام صادر شده است و لسانش لسان است مصدر بعدی فقه الرضا علیه السلام است که عبارت (و ما جهلوا) دارد. در کتاب هم آمده است که از ایشان نقل می‌کند. مصدر بعدی کافی است.... 📚‏درس خارج اصول، ۱۹ فروردین ۱۳۹۷ ادامه مطلب و مباحثه👇👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3628 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠بررسی وثاقت احمد بن محمد بن یحیی العطار 👤 در احمد بن محمد بن یحیی العطار اختلاف است زیرا ایشان خاص از قدماء ندارد و به همین جهت مرحوم ایشان را می‌دانند، ولی از چند طریق ممکن است وثاقت ایشان اثبات شود: طریق اول: ترضی شیخ رحمه الله نسبت به ایشان شیخ صدوق رحمه الله در موارد مختلف نسبت به ایشان ترضی کردند. و زیاد ترضی کردن شیخ صدوق نسبت به مشایخ خود موجب وثوق می‌شود به این که این شخص نزد شیخ صدوق رحمه الله حسن ظاهر داشته است و حسن ظاهر نیز علامت است.... 📚 درس خارج اصول، ۲ و ۳ مهر ۱۴۰۳ ✅ ادامه مطلب و مباحثه علمی👇 http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=3629 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
✍️ : روایات جعلی با چاشنی هوش مصنوعی!!! 👤مجتبی پورموسی (پژوهشگر علوم قرآن و حدیث) با ظهور و گسترش فضای سایبری در جهان و نیز کشور عزیزمان، مخاطبان زیادی به آن جذب و سعی در برآورده ساختن نیازها یه وسیله این تکولوژی جدید کرده‌اند. شاید بسیاری از ما نیز برای یافتن روایات یا مطالعه در این زمینه به این بستر مراجعه کنیم. تُحفه جدید این فضا، هوش مصنوعی است. شاید باورمان نشود، اما روایات متعددی از ترکیب متن چند روایت توسط هوش مصنوعی تولید و با ذکر عنوان کتاب و حتی جلد و صفحه به مخاطب داده می شود! و مخاطب از همه جا بیخبر هم ممکن است این موارد را در چندین گروه و ... نقل کند! در ادامه چند نمونه ارسال میکنم: مورد اول: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: "إِنَّ لِشِيعَتِنَا ثَلَاثَ خِصَالٍ يُؤْمَنُونَ بِهَا مِنَ الْجُنُونِ وَالْجُذَامِ وَالْبَرَصِ: الْوَرَعُ عَنِ الْمَعَاصِي، وَالتَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ، وَالرِّضَا بِالْقَضَاءِ". مورد دوم: عن علي بن أبي طالب قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: "يا علي، بشر شيعتك بعشر خصال: الأمن من الفزع الأكبر، والأمن من عذاب القبر، والميزان القسط يوم القيامة، والنور التام يوم القيامة، والحساب اليسير، والجنة بغير حساب، والشفاعة، والرضا من الله، والأمن من اللعن والسخط، والأمن من الجنون والجذام والبرص." الترجمة الفارسية: از علی بن ابی طالب روایت است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "ای علی! شیعیان تو را به ده خصلت بشارت ده: امنیت از ترس بزرگ (قیامت)، امنیت از عذاب قبر، ترازوی عادلانه در روز قیامت، نور کامل در روز قیامت، حساب آسان، بهشت بدون حساب، شفاعت، رضایت خداوند، امنیت از لعن و خشم، و امنیت از جنون، جذام و برص." المصادر: کتاب "بحار الأنوار" اثر علامه مجلسی (ج 8، ص 38) کتاب "کنز العمال" اثر علامه متقی هندی (ج 11، ص 610) کتاب "مستدرک الوسائل" اثر میرزا حسین نوری (ج 11، ص 233) کتاب "مسند أحمد" اثر امام احمد بن حنبل (ج 1، ص 84) کتاب "الجامع الصغیر" اثر سیوطی (ج 1، ص 74) با جستجو در منابع و نرم افزارهای شیعه و اهل سنت، چنین متون روایی به این شکل، نقل نشده است. بلکه تکه‌هایی از این متون را در ضمن روایات مختلف می بینیم. عجیب اینکه در مورد دوم آدرس‌های به ظاهر دقیقی هم ارائه شده که در مواجهه اولیه، بسیار رهزن بوده و به ذهن ولو یک پژوهشگر چنین القا می‌کند که با متن یک روایت که در منابع متعدد نقل شده، مواجه است. حال آنکه یک تولید جدید توسط هوش مصنوعی رخ داده و آدرس های ساختگی هم چاشنی کار شده است. پیشتر این موارد را در سوالات دیگری از هوش مصنوعی دیده بودم که به مقالات و کتاب های فرضی و خیالی ارجاع می دهد، در حالیکه با یک جستجوی ساده در نت، متوجه می شویم که چنین کتاب هایی وجود خارجی ندارند! در آخر باید گفت، با توجه به امکان جهت‌دهی و مدیریت نوع پاسخ‌های هوش مصنوعی توسط مدیران این سایت‌ها و گردانندگان آنها، در آینده‌ای نه چندان دور با یک جنگ تمام عیار داده‌ها و اطلاعات در فضای سایبری مواجهیم که لزوم اعتبارسنجی و مشخص کردن صحت و سقم اطلاعات حاصل از فضای سایبری را بیش از پیش می‌سازد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 جواب مناقشات موجود، در ظهور واژه ثقه در صحّت مذهب 🔰 قسمت سوم ✳️ مناقشه سوم: فساد مذهب برخی از اصحاب اجماع یکی دیگر از قرائنی که برای عدم نظارت واژه ثقه به مذهب راویان بیان شده، فساد مذهب برخی از اصحاب اجماع است. در واقع ناقد در مقام بیان این اشکال بوده‌ که منافاتی بین فساد مذهب و پذیرش روایت یک راوی نیست. ممکن است یک شخص، فاسد المذهب باشد، و بر پذیرش خبر او اجماع وجود داشته باشد. 🔹به عنوان مثال، عبد اللّه بن بکیر که از اصحاب اجماع شمرده شده، فطحی مذهب است، و خودِ کشّی نیز وی را در فرقه فطحیه ذکر نموده است،(۱) و در هیچ موضعی از کتابش، رجوع وی از این مذهب را نقل نکرده است. ⭕️ نقد مناقشه سوم نسبت به اصحاب اجماع یک غفلتی صورت گرفته، و این غفلت منشأ برخی اشتباهات در این بحث شده است. آیت اللّه والد بیان می‌کردند که اصطلاح «اصحاب اجماع» یک اصطلاح متأخّر است. در کلام کشّی این تعبیر نیامده، و تکیه عبارت وی در مورد هر سه طبقه، بر تعبیر «تسمیة الفقهاء» است. 🔸این گروه افرادی بوده‌اند که فقاهتشان مسلّم بوده است. در واقع محطّ اصلی سخن کشّی جنبه فقاهت این راویان است، و سایر جهات در این افراد، جهات فرعی می‌باشد. توجّه به این نکته، مسیر برخی بحث‌ها را تغییر می‌دهد. ▪️کشّی در مورد طبقه اوّل از اصحاب اجماع می‌نویسد: «إجتمعت العصابة علی تصدیق هؤلاء الأوّلین من أصحاب أبي جعفر و أبي عبد اللّه علیهما السلام و انقادوا لهم بالفقه ...»(۲) در این عبارت، هیچ سخنی از اعتبار روایات آنان بیان نشده، بلکه تنها صداقت و فقاهت آنان مطرح شده است. در مورد طبقه دوم از اصحاب اجماع می‌نویسد: «أجمعت العصابة علی تصحیح ما یصحّ من هؤلاء و تصدیقهم لما یقولون، و أقرّوا لهم بالفقه، ...» (۳) همچنین در مورد طبقه سوم می‌نویسد: «أجمع أصحابنا علی تصحیح ما یصحّ عن هؤلاء و تصدیقهم، و أقرّوا لهم بالفقه و العلم ...» (۴) ✅ مراد از تعبیر «تصحیح ما یصحّ عن هؤلاء» مراد از این تعبیر در این فضا، ناظر به جنبه فقاهت است. یعنی این افراد، فقهایی هستند که می‌توان به فقه آنان اعتماد نمود. اگر این تعابیر در مقام بیان روایات آنان بود، از آن استفاده می‌شد که صحّت مذهب در پذیرش خبر شرط نیست، ولی این عبارات در مقام برشمردن فقهاء است. فقیه در صورتی قابل اعتماد است که راستگو باشد، و این عبارات بیانگر راستگو بودن این فقهاء است. ممکن است تعبیر «تصدیقهم»، به نوعی عطف تفسیری «تصحیح ما یصحّ» باشد. در واقع این تعبیر اشاره به آن دارد که مطالبی که ثابت شود از این راویان و فقهاء صادر شده، باید تصدیق گردد. یعنی قدما این افراد را در نقل روایات صادق می‌دانستند. ادامه دارد ... ———————————— 1️⃣ اختیار الرجال: ص۳۴۵، رقم۶۳۹. سؤالی که مطرح می‌شود آن است که چطور ممکن است صحّت مذهب در قبول خبر مؤثّر باشد، حال آن که ابن بکیر فطحی مذهب، از اصحاب اجماع شمرده شده و بر قبول خبر او اجماع وجود دارد. 2️⃣ اختیار الرجال: ص۲۳۸، رقم۴۳۱. 3️⃣ اختیار الرجال: ص۳۷۵، رقم۷۰۵. 4️⃣ اختیار الرجال: ص۵۵۶، رقم۱۰۵۰. 🔺درس خارج فقه استاد حاج سیّد محمّد جواد شبیری زنجانی (کتاب الزکاة)، تاریخ: ۲۶ و ۲۷ شهریور ۱۴۰۳. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 نگاهی به تفسیر منتسب به سکونی 📝 یکی از آثار اسماعیل بن ابی زیاد السکونی که در منابع شیعی و سنی از آن یاد شده، تفسیر او است؛ اما این تفسیر اکنون در دست نیست و طبق تحقیق عادل‌زاده، قسمت‌هایی از آن از طریق برخی کتب از جمله «زهر الفردوس»، «التلویح الی شرح الجامع الصحیح»، «شرح سنن ابن ماجه»، «اللئالی المصنوعة»، «الزیادات علی الموضوعات»، «جمع الجوامع»، «قوت القلوب» و… نقل شده است. یکی از مهم‌ترین آثار در این زمینه، کتاب «البیان فی نزول القرآن»، نوشتۀ «محمد بن علی بن عبدالملک فسوی» است. نویسنده در مقدمۀ کتاب چنین نوشته که در کتابش کلمات غریبی وجود دارد که در تفسیر‌های دیگر یافت نمی‌شود و برای اینکه خودش را از اتهام دروغگویی دور نگه دارد، تأکید می‌کند که تمام کتابش را فقط از تفسیر اسماعیل بن ابی زیاد شامی استخراج کرده است. در همین مقدمه آمده است که کتاب به درخواست محمد بن علی بن عمر نسوی نوشته شده است، او از فسوی درخواست کرده بود.... ✅ ادامه مطلب در این موضوع را در دنبال کنید.👇🏼 🌐 mfeb.ir/home/?p=20441/#ZRejal •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💎 《۳》_ 🔰عنوان بحث: 《سلسله نکاتی پیرامون کتاب شریف الکافی و چاپ‌های آن》 ✍ حجت‌الاسلام مهدی باقری 📄 ادامه در کپشن👇: ب - تصحیف نام راوی در مواردی به نام راویانی برخورد میکنیم که با توجه به شواهد و قرائن موجود مطمئنا در نام آنها تصحیف رخ داده است. 🔸مثال اول ١٢٦. سهل بن زياد ، عن يعقوب بن يزيد ، عن عبد ربه بن رافع ، عن الحباب بن موسى : عن أبي جعفر عليه‌السلام ، قال : «من ولد في الإسلام حرا، فهو عربي ؛ ومن كان له عهد فخفر في عهده ، فهو مولى لرسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله ؛ ومن دخل في الإسلام طوعا ، فهو مهاجر 📚کافی،ج15،ص356 در کتاب اقتضاء الصراط المستقیم لمخالفة أصحاب الجحیم که از کتب عامه است روایت را اینگونه نقل میکند: 《فروى الحافظ ابوطاهر السلفى فی فضل العرب باسناده عن أبی شهاب الحناط حدثنا حبان بن موسی عن ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن علی قال: من ولده فی الإسلام فهو عربی. حافظ مزی در ترجمه عبد ربه بن نافع میگوید : «عبد ربه بن نافع الکنانی ابوشهاب الحناط الکوفی نزیل المدائن و هو ابوشهاب الاصغر》 📚تهذیب الکمال فی أسماء الرجال ، ج ١٦ص ٤٨٥ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💎 《٣》_ 🔹همچنین خطیب در کتاب تاریخ بغداد میگوید: « اخبرنا الصیمری حدثنا علب بن الحسن الرازی حدثنا محمد بن الحسین الزعفرانی حدثنا احمد بن زهیر قال : « اسم ابی شهاب الحناط عبد ربه بن نافع » 📚تاریخ بغداد ، ج ١١ ص ١٣١ با مقایسه این دو نقل از کتاب کافی و اقتضاء الصراط المستقیم، و با توجه به ترجمه ابو الشهاب الحناط مشاهده می‌شود که نافع به رافع، تصحیف شده‌ ولی بدان توجه نگردیده است. 🔸مثال دوم مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى‏، قَالَ: أَخْبَرَنِي يَحْيَى بْنُ سُلَيْمٍ الطَّائِفِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ الْيَمَانِيُّ يَرْفَعُ الْحَدِيثَ إِلى‏ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ...الخ» 📚 کافی ، ج ٣ ص ٢٣٦ در تحقیق مجموعه دارالحدیث درباره 《عمرو بن شمر الیمانی》 گفته شده: 《و الرجل مجهول و لم نعرفه》 📚همان و در تخریج مصادر این روایت فقط به کتاب تحف‌العقول 📚همان ، ص ٢٣٧ اشاره شده است، ولی این حدیث در کتاب 《الصبر و الثواب》 ابن ابی الدنیا از منابع عامه نیز به این صورت نقل شده: «حد ثنا اسحاق بن اسماعیل حدثنا یحیی بن سلیم الطائفی حدثنی عمر بن یونس عمن حدثه علی بن ابی‌طالب قال: قال رسول‌الله صلی الله علیه و آله : الصبر ثلاث : فصبرٌ علی المصیبة و صبر علی الطاعة و صبر عن المعصیة...الخ.» 📚الصبر و الثواب ، ج١ ص ٣٠ همچنین در کتاب 《الغرائب الملتقطة من مسند الفردوس》 ابن حجر عسقلانى روایت را با این سند بیان می‌کند: «قال ابوالشیخ حدثنا عبد الله بن محمد بن زکریا حدثنا عمرو بن علی حدثنا عمر بن یونس الیمامى حدثنا مدرک بن محمد السدوسی عن رجل یقال له علی او ابو علی عن علی بن ابى طالب...الخ.» 📚 الغرائب الملتقطة ،ج ٥ ص ٤٩١ با توجه به نقل های مشابه مذکور ، ظاهراً در سند کتاب کافی تصحیف رخ داده است. عمر بن علی الصیرافی از شاگردان عمر بن یونس می‌باشد و احتمالا 《عمرو بن علی》 با 《عمر بن یونس》 درهم ادغام شده است . به این صورت که عمر از اسم شاگرد و شمر(تصحیف عمر) از نام استاد و 《الیمامی》 هم تصحیف شده 《الیمانی》 با هم ادغام شده اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💎 《٣》_ 🔹مثال سوم مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنِ ابْنِ سِنَانٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ الْعِجْلِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلى‏ قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا. 📚کافی ، ج ١ ص ١٢٥ در این روایت ظاهرا 《محمد بن مروان》 تصحیف 《محمد بن عمران》 است زیرا محمد بن مروان ازابن سنان با واسطه نقل میکند و نقل بی واسطه ندارد. همچنین محمد بن مروان پسوند _العجلی_ ندارد بلکه این پسوند متعلق به محمد بن عمران العجلی است و او از ابن سنان بلاواسطه نقل میکند.این روایت در رجال کشی، (📚اختیار معرفة الرجال ، ص ٣.) از طریق محمد بن حمران العجلی نقل شده که این نقل هم اشتباه است چون شخصی به این نام در کتب رجال وجود ندارد. 🔸مثال چهارم عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ نَصْرِ بْنِ إِسْحَاقَ الْكُوفِيِّ، عَنْ عَبَّادِ بْنِ حَبِيبٍ، قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: شِرَاءُ الْحِنْطَةِ يَنْفِي الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُالدَّقِيقِ يُنْشِئُ الْفَقْرَ، وَ شِرَاءُ الْخُبْزِ مَحْق‏. 📚کافی ، ج ١٠ ص ٦٣ همین روایت را مرحوم شیخ طوسی در کتاب التهذیب از 《عائذ بن جندب》نقل کرده است. 📚 تهذیب الاحکام ، ج ٧ ص ١٦٢ که این نقل هم اشتباه است. احتمال صحیح ، تصحیف 《عائذ بن حبیب》به 《عباد بن حبیب》 در کافی یا 《عائذ بن جندب》در تهذیب الاحکام می‌باشد که وی از رواة معروف عامه است. ابن سعد درباره وی می‌گوید: « عائذ بن حبیب بیاع الهروی روی یکنی ابااحمد و هو مولی لبنی عبس ...کان ثقة ان‌شاءالله» 📚الطبقات الکبری ، ج ٦ ص ٣٦٦ ابن‌عدی در الکامل فی الضعفاء درباره او می‌گوید: «عائذ بن حبیب یکنی ابااحمد حدثنا علان حدثنا ابن أبی مریم سمعت یحیی یقول عائذ بن حبیب ثقة» 📚الکامل فی الضعفاء ، ج ٥ ص ٣٥٥ بنابراین،《عائذ بن حبیب》 راوی شناخته شده ای است .مرحوم شیخ طوسی نیز دو روایت با عنوان عائذ بن حبیب نقل کرده است. 📚تهذیب الاحکام ، ج ٨ ص ١١٠ ح ٣٧٨ و ج ٩ ص ١٨٣ ح ٧٣٨، لذا با توجه به این شواهد مشخص می‌شود که 《عائذ بن حبیب》 صحیح است. 🔸مثال پنجم مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْ خَالِهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمنِ، عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ، قَالَ:كُنْتُ أَحُجُّ فِي كُلِّ سَنَةٍ، فَلَمَّا كَانَ فِي سَنَةٍ شَدِيدَةٍ أَصَابَ النَّاسَ فِيهَا جَهْد. 📚 کافی ، ج ٨ ص ١٩١ در این سند 《عبدالله بن عبدالرحمن》، دایی یونس بن یعقوب معرفی شده‌است درحالی‌که در ترجمه یونس در فهرست نجاشی چنین آمده: «أمه منیة بنت عمار بن أبی معاویه الدهنی اخت معاویه بن عمار». 📚 رجال نجاشی ، ص ٤٤٦ مدخل ١٢٠٧ بنابراین بین نقل نجاشی که دایی یونس بن یعقوب را معاویة بن عمار و سند روایت که دایی وی را عبدالله بن عبدالرحمن معرفی کرده اند تنافی وجود دارد. 📌ادامه دارد... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 جایگاه ابان بن تغلب ❖ جایگاه ابان بن تغلب، بسیار بلند بوده است. ● نجاشی در مورد او نقل کرده است: «و كان أبان إذا قدم المدينة تقوضت إليه الحَلَق، و اُخلِيت له سارية النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله»[۱] . یعنی وقتی وارد مسجد مدینه می‌شد، همه حلقه‌های درسی تعطیل می‌شد و ستون پیامبر را برای او خالی می‌کردند و به او تفویض می‌شد، تا به حلقه درسی او تبدیل شود. ● چنین شخصیّتی با معاذ بن مسلم قابل مقایسه نیست. معاذ می‌توانسته است در پاسخ سوال، بگوید که نمی‌دانم، ولی ابان قادر به اظهار جهل نبوده است و خود گفته است که اگر بگویم نمی‌دانم از من قبول نمی‌کنند. حضرت بیان می‌فرماید که تو مجبوری به سوال پاسخ بگویی. ........................................... ۱. رجال النجاشي؛ ص۱۱ 🔺درس خارج فقه؛ ۲۳ مهر ۱۴۰۲، استاد حاج سیدمحمدجواد شبیری زنجانی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
🔸 تفسیر سعید بن جبیر از اصحاب امام سجاد (علیه السلام) آقابزرگ در الذریعه نقل کرده که بعد از ابن عباس، تلمیذ او سعید بن جبیر اولین مولف تفسیر بوده: «فأول من صنف فی التفسیر هو ترجمان القرآن عبد الله بن العباس (المتوفی سنة ۶۸) ثم تلمیذه سعید بن جبیر الشهید (۹۵)» {الذریعه ج۴ ص۲۳۳} آقا بزرگ در جاهای دیگری هم اینگونه از تفسیر ابن جبیر یاد کرده: «تفسیر ابن جبیر ، هو سعید بن جبیر الشهید (۹۵) بأمر الحجاج بن یوسف الثقفی -علیه لعائن الله تعالی- ذکره ابن الندیم» {الذریعة ج۴ ص۲۴۱} «تفسیر سعید بن جبیر التابعی الشهید للتشیع (۹۴ أو- ۹۵) قتله الحجاج بن یوسف الثقفی، ذکره ابن الندیم» {الذریعه ج۴ ص۲۷۶} 📷مرقد جناب سعید بن جبیر رحمه الله علیه •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
160422_1101(1).mp3
21.9M
🎧صوت 《خوانش کتاب العشرة کافی》. 🎙️استاد: جناب دکتر علیرضا هَزار ⬅️جلسه دهم(پایانی)؛ سه‌شنبه ۱۴۰۳/۰۳/۰۳ 1:00 خوانش روایت پنجم 3:00 معنای عبارت «المروءه» 5:00 معنای عبارات «عبید» و «سفله» و ویژگی آنها 16:00 معنای عبارت «وان نکبت خذلوک» 17:00 توصیفات ـ‌سفله‌ـ ،ـ عبیدـ و ـ سیادت ـ 28:00 خواستگاری و خانواده همسر 34:00 ارتباط معنایی واژه های «رذل» «لئیم» «سفله» «مهانت» با اَبَر واژه ی حُمق 38:00 خوانش روایت هفتم: 40:00 معنای عبارت «یقرب لک البعید و یبعد لک القریب» 49:00 بیان نکاتی در باب خواستگاری و تربیت 57:00 خوانش روایت یازدهم ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 ✅ اخبار و رویدادهای گروه رجال و حدیث حوزه خراسان را دنبال کنید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/530120708C84f2802414 https://t.me/Rejalkh
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠نگاهی به دانش رجال به عنوان دانش کمک کار تاریخ ✍دکتر سعید طاوسی مسرور علم رجال یکی از شاخه‌های علوم حدیث و دانشی است که ما را از اوضاع فکری و عقیدتی و انضباط عملی راویان حدیث و شرایطی که موجب قبولی یا عدم قبولی روایات آنان است، آگاه می‌سازد و زمینه استفاده از «سنت» را فراهم می‌کند؛ ازاین‌رو این دانش در میان شیعیان، از عصر پیشوایان معصوم (ع) تا به حال کانون توجه بوده و در قرون مختلف کتب متعددی در این فن تألیف شده است. دانش رجال از ظرفیت‌های متعددی برای کمک به دانش تاریخ خصوصا تاریخ اسلام و تشیع برخوردار است مثلاً با توجه به این که در شمار درخور توجهی از منابع متقدم تاریخ اسلام و تشیع از شیوه روایی و ذکر اسانید اخبار استفاده شده، می‌توان با مراجعه به منابع رجالی اطلاعات با ارزشی درباره راویان اصلی و وابستگی‌های عقیدتی و جریانی آنان به دست آورد و بر اساس این اطلاعات، خبری را معتبر یا نامعتبر دانست. یکی از مهم‌ترین فواید علم رجال برای دانش تاریخ، کاربرد آن در نقد بیرونی متون تاریخی است (برای تفصیل بیشتر درباره نقد بیرونی متن، نک. احمد پاکتچی، نقد متن، 1388ش، ص107 ـ 147)، زیرا شناسایی مؤلف کتاب و بررسی صحت نسبت کتاب به فردی که مؤلف آن کتاب شناخته شده و نیز شناخت تحریرها و روایت‌های مختلف از یک کتاب که امری ضروری و مهم در هر پژوهش علمی اعم از فقهی یا تاریخی است، نیازمند مراجعه به منابع رجالی و فهرستی است. افزون بر فایده های پیش‌گفته، با استفاده از دانش رجال می‌توان بین گزارش‌های تاریخی و گزارش‌های داستانی تفکیک قائل شد؛ برای نمونه عبدالله بن قدامه در کتاب التوابین (چاپ بغداد، ص105 ـ 108) به اِسناد خود از جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که ثعلبة بن عبدالرحمن جوانی از انصار و از خادمان رسول خدا (ص) بود. هنگامی که پیامبر (ص) او را پی کاری فرستاد او مرتکب گناهی شد و از خوف آن که خداوند، پیامبر (ص) را از گناه وی آگاه کند، به کوهی بین مدینه و مکه گریخت تا به درگاه خدا توبه کند. پیامبر (ص) 40 روز از او بی‌خبر بود تا آن‌که فرشته وحی آن حضرت را از حال وی آگاه کرد. رسول‌ الله (ص) عمر و سلمان را پی او فرستاد و آنان وی را یافته و نزد پیامبر(ص) آوردند. پیامبر (ص) به او آموزش داد که برای آمرزش گناهش آیه 201 سوره بقره را بخواند. هنگامی که ثعلبه به خانه خود رفت، هشت روز بیمار بود تا آن‌که پیامبر (ص) به عیادت او رفت و به وی خبر داد که خدا او را بخشیده است. در این هنگام ثعلبه صیحه‌ای کشید و جان داد. در ادامه روایت آمده که در تشییع او فرشتگان بسیاری حاضر شدند. این داستان کانون توجه برخی سیره‌نویسان بوده و افرادی مانند ابن‌ سید الناس و صالحی شامی آن را در کتاب خود آورده‌اند اما صحابی‌شناسان نامداری چون ابن‌اثیر و ابن‌حجر عسقلانی با بهره‌گیری از دانش رجال، این روایت را غیر قابل پذیرش دانسته‌اند و قبل از تمامی افراد پیش‌گفته، ابن‌جوزی، داستان توبه ثعلبه را به صراحت در شمار اخبار جعلی آورده و با ذکر دلایلی شایان توجه، اِسناد و متن روایت را بی‌اعتبار دانسته است؛ بنابراین اصل وجود صحابه‌ای با نام ثعلبة بن عبد الرحمن انصاری زیر سؤال می‌رود و او را باید شخصیتی داستانی دانست. به علاوه منابع رجالی به جهت اطلاعات متنوعی که درباره محدثان و راویان و ناقلان اخبار ارائه می‌کنند، باید از منابع مهم تاریخ اسلام و تشیع نیز به شمار آیند. برای نمونهای از اهمیت فراوان منبعی رجالی برای تاریخ تشیع به بیانات استاد رسول جعفریان درباره کتاب رجال نجاشی اشاره میشود: «براساس این کتاب، می‌توان تاریخ تفکر شیعه را در چهار قرن اول ملاحظه کرد و اطلاعات و آمار دقیقی راجع به تاریخ علوم شیعی، اصناف، مکان‌های زندگی و مشاغل شیعیان به دست آورد. هم چنین حوزه‌های نفوذ شیعه را در نژادهای عرب وعجم و غیر آن تا قرن پنجم هجری دریافت؛ حتی می‌توان تحقیقی درباره نام‌گذاری در میان شیعیان انجام داد. کتاب نجاشی برای تاریخ شیعه بی‌نظیر است و هیچ چیزی با آن قابل مقایسه نیست. به هر روی، این کتاب دارای بسیاری لطائف و ظرایف و اطلاعات در مورد شیعه است... . در این کتاب نام 1269 نفر از بزرگان شیعه آمده است که یک نوع آمارگیری ویژه از میان نخبگان شیعه محسوب می‌شود. در این کتاب قصه‌ها، نکته‌ها و بسیاری از دقایق را می‌توان دید که تنها یک مورخ می‌تواند به آن‌ها اشاره کند» (کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 128، ص15). استاد جعفریان، رجال نجاشی را «تاریخ فرهنگی شیعه» دانسته (منابع تاریخ اسلام، 1382ش، ص246) و درباره ارزش این کتاب در شناخت تاریخ تشیع در عصر پیش از غیبت چنین نوشته است: «از نظر فکری و به ویژه برای شناخت فرهنگ مکتوب شکل‌گرفته پیرامون امامان، کتاب رجال نجاشی اثری منحصربه‌فرد است.•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• کانال درس رجال سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707
تنها بر اساس این کتاب می‌توان یک تصویر فرهنگی درست از مجموعه رخدادهای فکری که در اطراف زندگی امامان بوده، به دست آورد» (حیات فکری-سیاسی امامان شیعه (ع)، 1391ش، ص 25). البته او برای مطالعه تاریخ شیعه در کنار رجال نجاشی مراجعه به دیگر منابع رجالی مانند رجال کشی، فهرست طوسی، رجال طوسی و نیز فهرست ندیم (که آن را به درستی یک اثر شیعی دانسته) را ضروری می‌داند (حیات فکری-سیاسی امامان شیعه (ع)، ص 25؛ منابع تاریخ اسلام، ص246). غرض از این یادداشت کوتاه، آشنا کردن دبیران محترم تاریخ و دیگر مخاطبان با ظرفیت فراوان اطلاعات منابع رجالی در تاریخ اسلام و تشیع و حتی تاریخ ایران دوره اسلامی است زیرا علی رغم فواید متعدد دانش رجال برای مورخان فعال در حوزههای پیشگفته، متأسفانه هر فردی که در دانشگاه‌های ایران (به جز برخی دانشگاه‌ها با اصالت حوزوی مانند جامعة المصطفی العالمیة) مدرک دکتری تاریخ اسلام یا تاریخ تشیع می‌گیرد، در دوره تحصیل خود از شروع مقطع کارشناسی تا پایان دوره دکتری، حتی دو واحد هم علم رجال نمی‌خواند و با این علم و منابع آن آشنایی پیدا نمی‌کند و زمینه استفادههای مختلف از این منابع برای اهل تاریخ فراهم نمیشود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri
💠 تشیّع ابان بن تغلب ❖ استاد حاج سیدمحمدجواد شبیری زنجانی: ● امامی بودن، دارای مراتبی است. ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان آورد است که ابان با وجود آنکه شیعه‌‌مذهب است، قول او معتبر است. او بیان کرده است که بدعت بر دوگونه است. بدعت صغری و بدعت کبری. ابان دارای بدعت صغری است. گرایشات ابان به تشیّع برای عموم مردم روشن بوده ولی تبرّی او از شیخین برای مردم واضح نیست، و مراد از بدعت کبری، تبرّی از شیخین است. ● حکایت زیر که نجاشی در مورد ابان نقل کرده، قابل توجه است: «عن عبد الرحمن بن الحجاج قال: كنا في مجلس أبان بن تغلب فجاء [ه‏] شاب فقال: يا أبا سعيد، أخبرني، كم شهد مع علیّ بن أبي طالب عليه السلام من أصحاب النبي صلى الله عليه و آله؟ قال: فقال له أبان: كأنّك تريد أن تعرف فضل علیّ بمن تبعه من أصحاب رسول الله. قال: فقال الرجل: هو ذاك، فقال: و الله ما عرفنا فضلهم إلّا باتّباعهم إياه ........ قال: فقال أبان له: يا أبا البلاد تدري مَن الشيعة؟ الشيعة الذين إذا اختلف الناس عن رسول الله صلى الله عليه و آله، أخذوا بقول علیّ عليه السلام، و إذا اختلف الناس عن علیّ أخذوا بقول جعفر بن محمّد عليه السلام» [۱]. عبدالرحمن بن حجاج می‌گوید: در مجلس درس ابان بن تغلب نشسته بودیم که جوانی بر او وارد شد و گفت: ای ابا سعید! بگو چند نفر از اصحاب پیامبر همراه علی در جنگ‌ها شرکت جستند؟ ابان گفت: گویا تو می‌خواهی فضل علی را از روی تعداد صحابه‌ای که از او پیروی کرده‌اند بشناسی؟ گفت: چنین است. ابان گفت: (ولی برعکس) به خدا سوگند، ما فضل اصحاب پیامبر را جز از طریق پیروی آنان از علی نمی‌شناسیم! ابان به ابی بلاد گفت: می‌دانی شیعیان چه کسانی هستند؟ آنان کسانی هستند که وقتی مردم پس از رسول خدا اختلاف کردند از علی پیروی کردند و هنگامی که مردم بعد از علی اختلاف کردند از جعفر بن محمد پیروی کردند! ● این نقل نشان می‌دهد که 👈ابان، خود را پیرو امام صادق علیه‌السلام معرّفی می‌کرده ولی در گفتار و رفتار به گونه‌ای عمل نمی‌کرده که حسّاسیّت‌زا و تحریک‌آمیز و مشکل‌آفرین باشد. ...................................... ۱. رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲ 🔺درس خارج فقه؛ ۲۳ مهر ۱۴۰۲ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿 کانال درس رجال استاد سید محمد جواد سید شبیری https://eitaa.com/joinchat/3382378498C19ca80d707 https://t.me/rejal_shobeiri