معنی استضعاف در روایات دربارۀ دسته‌ای از مردم که نه مؤمنند و هدایت‌یافته، و نه کافرند و اهل عناد، در اخبار معتبر چند ملاک آمده است: 1. ایشان توان یافتن راهی برای ایمان ندارند: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: الْمُسْتَضْعَفُونَ الَّذِينَ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا. قَالَ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْإِيمَانِ وَ لَا يَكْفُرُونَ الصِّبْيَانُ وَ أَشْبَاهُ عُقُولِ الصِّبْيَانِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ (الکافي، ج2، ص404). از امام باقر عليه السّلام: مستضعفان كسانى‌اند كه قدرتی ندارند و راه بجائى نبرند. آنها كسانى‌اند كه نه راهى به سوى ايمان دارند و نه كفر می‌ورزند، مانند كودكان و اشخاصى كه از نظر عقلی شبیه کودکانند؛ زنان و مردانی که عقلشان مانند کودکان ضعیف و ناتوان است (قدرت تشخیص حق و باطل ندارند). 2. نرسیدن حجت به شخص و معرفت نداشتن به اختلاف (حق و باطل) در مجموعه اخباری، هرکس معرفت به اختلاف داشته باشد، مستضعف نیست، و از جزئیات آن بر می‌آید اتمام حجت شرط است. بنا بر این معلوم نیست از معرفت به اختلاف، صرف اطلاع اجمالی از وجود اختلاف باشد: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْخُزَاعِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الضُّعَفَاءِ فَكَتَبَ إِلَيَّ الضَّعِيفُ مَنْ لَمْ تُرْفَعْ إِلَيْهِ حُجَّةٌ وَ لَمْ يَعْرِفِ الِاخْتِلَافَ فَإِذَا عَرَفَ الِاخْتِلَافَ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافَ النَّاسِ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافَ النَّاسِ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ (الكافي، ج‏2، ص406-407، ح11 و 10 و 7؛ مشابه: المحاسن، ج‏1، ص278). لَا يَقَعُ‏ اسْمُ‏ الِاسْتِضْعَافِ عَلَى مَنْ بَلَغَتْهُ الْحُجَّةُ فَسَمِعَتْهَا أُذُنُهُ وَ وَعَاهَا قَلْبُه‏ (نهج البلاغة، ص280). اخبار دیگری نیز این معنا را تأیید می‌کند: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ السِّمْطِ الْبَجَلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي الْمُسْتَضْعَفِينَ فَقَالَ لِي شَبِيهاً بِالْفَزِعِ فَتَرَكْتُمْ أَحَداً يَكُونُ مُسْتَضْعَفاً وَ أَيْنَ الْمُسْتَضْعَفُونَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ مَشَى بِأَمْرِكُمْ هَذَا الْعَوَاتِقُ إِلَى الْعَوَاتِقِ فِي خُدُورِهِنَّ وَ تُحَدِّثُ بِهِ السَّقَّايَاتُ فِي طَرِيقِ الْمَدِينَةِ (الكافي، ج‏2، ص404). سفیان بن سمط گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: چه مى‌گوئید دربارۀ مستضعفين‌؟ حضرت در پاسخِ من با چهره‌ای مضطرب فرمودند: مگر گذاشتید کسی مستضعف باشد؟ كجايند مستضعفان؟ بخدا سوگند كه عقيدۀ شما را دوشيزه‌ها در پشت پرده بهم مى‌رسانند و همۀ زنانِ سَقا در راه مدينه پيرامون مذهب شما باهم گفتگو مى‌كنند. علامه مجلسی رحمه الله ذیل این روایت می‌نویسد: اضطرابِ امام علیه السلام نشانه غضب و خشم ایشان بر کسانی است که ترکِ تقیه کرده و احادیث شیعه را برای نااهلان و عوام فاش می‌کنند! تا جایی که همه مردم از اسرار و جزئیات شیعه باخبر گشتند، حتی دختران و کنیزانِ خانه نشینی که از پسِ پرده‌ها خارج نمی‌شدند و زنانی که در راه مدينه سقایی می‌کردند و اهل جستجو و تفحص نبودند، بر اسرار شیعه آگاه شدند؛ حاصل آنکه این افشای احادیث، بر ضرر اهل بیت علیهم السلام و شیعه است؛ زیرا بخاطرِ سنگین بودن برخی از معارف، مردم آن را نمی‌پذیرند و انکار می‌کنند، لذا از استضعاف خارج شده و بواسطهٔ انکار و تضعیفشان، بحالت دشمنیِ با اهل بیت علیهم السلام در می‌آیند (مرآة العقول، ج11، ص209). •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/rejal_shobeiri https://t.me/rejal_shobeiri