تو حق نداری شهید باشی احمد!
ما تو را اسیر می خواهیم نه شهید.
ولو به قیمت اینکه 38 سال دست بسته در گوشۀ زندان و شکنجه خفته باشی.
حاج احمد، شهید نشو وگرنه بازی ما خراب می شود!
حاج احمد، تو را به جان هرکس دوستش داری، شهید نشو، زنده بمان. وگرنه خیلی از کرکره ها پایین کشیده خواهند شد!
حاج احمد، اگر شهید باشی، چه کسی باید پاسخگوی ۳۸ سال کار نکردن نگشتن و بی خیالی ما شود؟!
اگر شهید شوی چه کسی پاسخگوی میلیاردها تومان هزینه که به نام تو صرف شده، خواهد بود؟!
ما چیکار کنیم؟
ما روی تو حساب باز کردیم.
کلی سوژه و داستان و فیلمنامه از زندان و زنده بودن و ۳۸ سال شکنجه تو و همرزمانت آماده کردیم.
البته فقط در ذهن!
فقط اگر تو زنده بیایی، همه تخیلات و توهمات و خودخواهی های ما به واقعیت خواهد پیوست.
واقعا چه خواهد شد اگر بعد ۳۸ سال فقط برای رضای دل ما، برای اینکه بازی مان خراب نشود، زنده بیایی!
حاج احمد، شهید نشو وگرنه کاسبی ها تعطیل می شوند.
آن وقت سیاست بازان و بودجه بران و جامه دران، از تو همچون کرونا یاد خواهند کرد که کاسبی ها را تخته کردی و بازی ها را نیمه ساز نمودی!
حاج احمد، شهید نیا وگرنه همین خود ماها کاری می کنیم که از شهادتت پشیمان شوی.
تو باید زنده باشی!
این که شهید شدی و آرزویت شهادت بود، به ما ربطی ندارد.
مهم این است که دل ما چه می پسندد و از سرنوشت تو چه بهره ای می بریم و چه سود می جوییم.
خانۀ آنچنانی در ژنو و بیروت
حقوق آنچنانی
حق ماموریت
سفرهای مداوم خانگی بین غرب و شرق
طومار پرکردن خطاب به سازمان ملل
طومار پیچیدن و در گوشۀ انباری چپاندن
ملت را با افراد مجهول و اخبار مجعول سر کار گذاشتن:
یه لبنانی
یه فلسطینی
یه یونانی
...
ببین، اگر شهید شده باشی، همه اینها از دست می رود.
که ما نیز از دست می رویم!
به دل الکی خوش ما رحم کن و شهید نباش!
اسراف در بیت المال که می دانی یعنی چه؟!
برای اینکه هزینه های این 38 سال اسراف نشود، شهید نشو.
ما شیرِ در زنجیر و دست بسته در اسارت و شکنجه دیدۀ مزدورانِ حقیر را، بیشتر می پسندیم تا شهید در نبرد رویارو با اشقی الاشقیا!
حاج احمد، آدم خوبی باش و برای رضای دل ما چند نفر، ۳۸ سال دیگر اسارت و شکنجه را تحمل کن، تا ما بازیمان کامل شود.
یادت نرود حاج احمد:
آنکه خدا چه می خواهد، مهم نیست!
مهم این است که دل ما تو را زنده می طلبد.
ناامیدمان نکن و سفره را برنچین.
حمید داودآبادی
31 تیر 1399
پس از طوفان الکی و بی حاصلِ سی و هشتمین سالگردت