📚 شنبه عزیز به قلم مطهره شیرانی 🔹شنبه عزیز از یک داستان کوتاه متولد شد که وقتی در جمع دوستانم خواندمش شورانگیز بود، روایت یک نوجوان از کار کردن در عتیقه فروشی یک پیرمرد جهودزاده. 🗒 رحیم میان چرک نویس‌های دفتر مشق بلاتکلیف مانده بود تا روزی که در یک پیاده‌روی عصرگاهی تصمیم گرفتم پا به یکی از عتیقه فروشی‌های چهارباغ بگذارم. صدای زنگوله سردرِ مغازه، گرمای علاء الدین آبی رنگ و حال و هوای عتیقه فروشی شهر فرنگی ساخته بود پر از آشنازدایی نسبت به دنیای آن سوی در. اینجا اشیاء روح داشتند، این را به وضوح حس کردم. همان‌جا رحیم دوباره پا گرفت. 🔸نتیجه شد چهار بخش داستانی از واگویه‌های ذهنیِ رحیم. بازنویسی و بسط داستان یک سالی طول کشید. بعد از آن که رمان را برای چند ناشر فرستادم و به جایی نرسید با مشورت استاد پیرنگ جدیدی با شخصیت‌هایی بیشتر نوشتم. لوکیشن داستان را حضورا بررسی کردم. بازارچه های داستان زیر سقف‌های گنبدی، حمام سفید، زورخانه و مساجد و کنیسه ها همه مکان‌هایی واقعی هستند. 📖 در نسخه نهایی داستان شنبه عزیز، رحیم یک راوی پنهان است، به این معنا که کمتر ذهنیاتش را واگویه می‌کند. در طول داستان با سلسله ماجراهایی روبرو هستیم که رحیم را با ضعف‌هایش روبرو می‌کند، باعث رشد او می‌شود و به مقصد می‌رساند. داستان تم معمایی دارد و از اواسط داستان به بعد گره گشایی‌ها آغاز می‌شود... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane