🎂 🗓 🧕مرثا صامتی اگر از من بپرسید مرثا صامتی داستان نویس است یا دندانپزشک به شما خواهم گفت او در داستان نویسی و داستان سرایی بسیار متبحرتر است از دندانپزشکی. اما قصه هایش را با آدم ها چنان عمیق پایه گذاری می کند که همه به عنوان دندانپزشکی موفق و کاربلد از او یاد می کنند. او شریک داستان تک تک بیمارانش است. از زندانی حبس بیست و پنج ساله تا آن یکی که سندرم دان دارد تا پیرزن تنهای همسایه تا زنی که به او خیانت کرده اند و یا آن یکی که همسرش خسیس است و...... نویسنده دندانپزشک ما با نگاه عرفانی اش به هستی ما را مهمان نوشته هایش می کند. قدیم ترها قصه هایش را در وبلاگ و هم اکنون در پیج اینستاگرام منتشر می کند. داستان آخرین کتابش به نام باش در بستر پیاده روی اربعین اتفاق می افتد.همان جایی که هر سال هر کجا باشد خودش را به آنجا می رساند برای خدمت به زائران ارباب. او شبیه هیچ کس نیست. این را همه آنهایی که می شناسندش بر آن اتفاق دارند. از صبح تا عصر یکسره انرژی مثبت می پراکند. آنقدر که یکی از مریض ها می گوید من ژنتیک خوانده ام. خانم دکتر ابرژن دارند. او در هیچ چهارچوبی نمی گنجد. حاضر است از رانندگی مینی بوس تا تتوی ابرو را خودش یاد بگیرد و انجام دهد. قصه های او جاندارند چون از دل تجربه هایش بیرون می آیند. از او در سال های آینده که فراغت بیشتری برای نوشتن پیدا می کند، بسیار خواهیم شنید. دکتر مرثا صامتی زاده یک اسفند ۱۳۶۱ 📚 آثار : آفتاب در محاق باش... 🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰 👉 @revayat_khane