آخر شهید اصغر پاشاپور به منظور آزادسازی مناطق تحت اشغال تروریست‌های جبهه النصره و تثبیت مناطقی که تازه آزاد شده بود در منطقه عملیات حضور داشت که از ناحیه سینه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و به شهادت رسید. وقتی محل مورد اختفای آنان محاصره می‌شود، پیکر او هم به دست دشمنان می‌افتد. از روز‌های ابتدایی ما امید داشتیم که پیکرش برگردد هرچند همه اعضای خانواده متفق القول بودیم که حاضر نیستیم یک ریالی از بیت‌المال به خاطر بازگرداندن پیکر برادرم پرداخت شود. چون اصل روح اوست که حالا پیش خداست. پیکرش برای ما ارزشمند بوده و هست که با آمدنش بر سر مزارش می‌توانیم خود را تسلی دهیم، ولی پدرم اعلام کرد که به خاطر این آرامش حاضر نیستیم عزت خود را از دست بدهیم. البته دوستانش به خانواده قول داده بودند که اگر بتوانند و شرایط مهیا باشد، مبادله را انجام می‌دهند و خواست خدا این بود که مبادله صورت بگیرد. همسر شهید پورهنگ از سفات اخلاقی جالب برادر شهیدش چنین می‌گوید: همه خاطراتم از حاج اصغر آمیخته به خنده و شوخی بود. همیشه دنبال خوب کردن حال دیگران بود. یک ویژگی که خیلی در او پررنگ بود مسئولیت پذیریش بود. محال بود مسئولیت قبول کند و آن را به سرانجام نرساند. در روز‌های آخر هم منطقه که فرماندهان دستور به آزاد شدنش را داده بودند، را به یاری رزمندگان دیگر به طور کامل آزاد کرد و بعد به شهادت رسید و این یعنی آخرین ماموریت خود را هم تکمیل کرد و بعد رفت. الان هم که پیکر ایشان بازگشته است احساس می‌کنم بخشی از این وظیفه و مسئولیت باعث بازگشت پیکرش بود، زیرا او مقبولیتی در بین مردم دارد که با این بازگشت وظیفه‌اش به سرانجام خواهد رسید. و اما … تکفیری‌ها سر از بدن او جدا کردند و بدن شهید را به‌اسارت بردند تا اینکه بعد از گذشت تقریباً 20 روز از آن اتفاق، رزمندگان مدافع حرم پیکر پاک او را با 2 اسیر جبهه‌ النصره تبادل کردند و شهید پاشاپور در اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفند سال 1398 به کشور بازگشت. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani