🔻مجال‌دهیِ رسمی به متفاوت‌اندیشان 🖋 مهدی جمشیدی ___________________________ در حکم رهبر انقلاب آمده است: روزنامۀ اطلاعات، سخنگوی «قشرهایی از مردم عزیز» بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است. «چندوجهی‌بودن نگاه‌ها و سلایق سیاسی» در میان نخبگانی که در «اعتقاد راسخ به انقلاب و نظام اسلامی» مشترکند، وجود روزنامه‌ای با این خصوصیّت را مفید و شاید الزامی میکرده، و اکنون نیز آن‌چنان است. برادر انقلابی و پسندیده‌خصال، مرحوم حجت‌الاسلام دعائی، به گونه‌ای شایسته توانسته بودند «جهت‌گیری مزبور» را رعایت کنند( ۱۸ خرداد ۱۴۰۱). 1. رهبر انقلاب به‌صورت «آگاهانه/ حساب‌شده/ سنجیده»، بخشی از امکانِ رسانه‌ای را در اختیار دسته‌ای از نیروهای سیاسی قرار داده است که با تفکّر سیاسیِ ایشان، «فاصله‌ها/ زاویه‌ها/ اختلاف‌ها»یی دارند. این یعنی انتخاب مرحوم دعایی و تداوم حضور ایشان در طول سه دهه، برخاسته از یک «محاسبۀ سیاسی و اجتماعی» در ذهن رهبر انقلاب بوده است، نه «اتّفاقی» یا «ناخواسته». 2. و محاسبه، این است که وجود نخبگان سیاسی‌ای که «متفاوت» می‌اندیشند و تا حدی «دیگری» هستند، این ضرورت را در منطق حکمرانی در سطح عالی و راهبردی ایجاد می‌کند که رهبر انقلاب، «زمینه/ مجرا/ بستر»ی را نیز در اختیار آنان قرار بدهد تا نظام به «استبداد/ تک‌صدایی/ یکدستی»، متهم نشود. 3. در عین حال، همین نخبگانِ سیاسیِ متفاوت‌اندیش نیز دست‌کم باید دارای «اعتقادِ راسخ به انقلاب و نظام اسلامی» باشند تا از این زمینۀ رسانه‌ای استفاده کنند. پس این مجال‌دهی و زمینه‌سازی، «بی‌چهارچوب/ رهاشده/ ولنگار» نیست. 4. این‌که گفته شده «روزنامۀ اطلاعات، سخنگوی قشرهایی از مردم عزیز بوده که غالباً سخن آنان بیش از هر جای دیگر در این روزنامه انعکاس می‌یافته است»، به این معنی است که «منطقِ توزیعِ مدیریّتِ فرصت‌های رسانه‌ای»، در همه‌جا، یکسان نیست؛ یعنی این‌گونه نیست که بتوان بر اساس ملاحظۀ یادشده نتیجه گرفت «رؤسای رسانۀ ملّی» را نیز باید این‌چنین انتخاب کرد و لازم است در برخی دوره‌ها، این مسئولیّت را به متفاوت‌اندیشان سپرد. این منطق، «محدود» است و «قابل‌تعمیم» نیست. به‌‎بیان‌دیگر، این راهبرد نباید بیش از گشودنِ «روزنه» باشد و به‌صورت یک «حقّ فراگیر» درآید. 5. مجال‌دادن رسانه‌ای به این‌که دیدگاه‌ها و مواضع «متفاوت با سیاستِ رسمی» مطرح شوند، به معنی «حقّ» و «درست» بودن آنها نیست، بلکه از ضرورتِ وجودِ «آزادی» در عرصۀ سیاسی برمی‌خیزد. به‌عبارت‌دیگر، این‌گونه نیست که در دولت اسلامی، تنها «مواضع حقّ»، اجازۀ «مطرح‌شدن» و «اظهارشدن» داشته باشند، بلکه همۀ مواضع در چهارچوب قانون، «مجالِ بیان» دارند. بنابراین، میان «حقّ سخن‌ گفتن» و «سخنِ حقّ گفتن»، تفاوت وجود دارد. آنچه که باید «غالب» و «حاکم» باشد، سخن حقّ است، امّا نباید تنها سخن حقّ، «مجالِ اظهار» و «میدانِ بیان» داشته باشد. 6. «انقلابی‌بودن» و «انقلابی‌گری» به سبب ذات خویش، مفهومی «تشکیکی/ مرتبه‌مند/ پیوستاری» است و از این جهت، باید از تعبیر «غلیظ» یا «رقیق» بودن آن در افراد سخن گفت؛ چنان‌که ایمان اسلامی نیز چنین حکمی دارد و «اقویا» و «ضعفا» را شامل می‌شود. ازاین‌رو، می‌توان دربارۀ «ضریبِ انقلابی‌بودنِ اشخاص»، داوری کرد و کسانی را بر کسانی «ترجیح» داد و «برتر» انگاشت، امّا این موضع به معنی «نفیِ خصلتِ انقلابی» از عدّه‌ای نیست. 7. من در عین باورِ عمیقِ معرفتی به بندهای پیشین، از «واگذاریِ رسمی و ناگفتۀ» چنین «جهت‌گیری»‌ای به روزنامۀ اطلاعات، باخبر نبودم و فارغ از این ملاحظه، اظهارنظر کردم. حال که دریافتم که رهبر انقلاب، چنین طرحی در ذهن داشته و از اساس، در پیِ ایجادِ فضایی برای «سخنِ متفاوت گفتن» بودند، از داوری‌ام دربارۀ روزنامۀ اطلاعات، عبور می‌کنم و با وجود انتقاد به طبعِ سیاسیِ شخصیِ مرحوم دعایی، همچون رهبر انقلاب معتقدم که «مرحوم حجت‌الاسلام دعایی، به گونه‌ای شایسته توانسته بودند جهت‌گیری مزبور را رعایت کنند». در واقع، به دنبال تغییرِ «موضوع» - که در اینجا جهت‌گیریِ تعیین‌شدۀ روزنامۀ اطلاعات است - «حکم» من نیز تغییر کرد؛ برای چنین هدف و غایتی، باید نیز این‌گونه عمل کرد. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi @rohallahdashti