سوزناک حجت‌الاسلام بابایی از اعضای شورای مرکزی جبهه روحانیت مردمی در رثای مرحوم شاملو خوشابحال غریبان! علی جان برادرم! در این دو سال بعد از داغ حاج قاسم، اینگونه قلبم شعله نکشیده بود. کوتاه سخن اینکه داغت سخت مرا سوزاند! چقدر زود دلم برایت تنگ شده، برای حرص خوردن های فراوانت از دست کوتاه قامتانی که پابرشانه هم می گذاشتند، تا بلکه با سایه کریه شان جلوی نورافشانی حضرت آقا را بگیرند. دلم برای تکه کلامت که چه راحت سختی های بزرگ را با آن حل می کردی تنگ شده: «حله». دلم برای تشکرهایت که نشان از عمق وجودت داشت تنگ شده: «مخلصیم». دلم برای هق هق گریه ات وقتی برایت روصه می خواندم تنگ شده. برادرم! تو که مهربانی از وجودت شعله می کشید، چرا اینقدر ما را سوزاندی و رفتی؟! علی جان! بعد تو دنیای مجاز پر شد از مناقبت، شاید خودت هم باورت نمی شد از این همه منقبتهایی که داشتی: شجاعت و بصیرت و حریت و معنویت و مجاهدت و خدمت و... وهمه درست بود اما هیچکس از مهمترین ویژگی ات نگفت: غربت! همان غربتی که داغ رفتنت را دوچندان کرده است! نه حوزه تو را شناخت نه دانشگاه، نه سیاست شناختت، نه فرهنگ، نه مدعیان انقلابی و نه انقلابیان مدعی! چون غریب و ناشناخته بودی، سیاسیون نه تنها تو را ندیدند بلکه به اسم انقلاب رجمت کردند. چون غریب بودی، مظلومانه جهاد کردی و فریادت را کسی نشنید! تو غریب بودی همان‌گونه که پیامبر فرمود: «اسلام با غربت به دنیا آمد و دوباره هم به غربت مبتلا خواهد شد؛ پس خوشا به حال غریبان! سوال شد یا رسول‌الله! غریبان چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی که وقتی توده مردم به سوی فساد می‌روند و  فاسد می‌شوند، صالح باقی می‌مانند؛ که اینها نه وحشت می‌کنند و نه احساس غربت می‌کنند؛ و اگر چنین مومنی در حال غربت بمیرد، فرشتگان آسمان بر او می‌گریند، اگرچه گریه کن کم داشته باشد وگرنه در قبر، نور درخشانی پدید می‌آید که از جایی که به خاک سپرده شده تا محل ولادت و زندگی او می‌تابد.» پ ن: دردل شب منم و یاد تو و گوهر اشک همره اشک تو هم بر سر مژگان منی!!! علی جان، برادر امام حسینی ام! این متن را با اشک برایت نوشتم و کجا فکر میکردم شبی اینگونه را! یکی از حالات ناگوار دوران دفاع مقدس، حس تلخ فقدان یاران جهادگر بوده است که با تمام وجود تجربه کردم. 😔 برادر مخلص و غریبم! خوب شد رفتی، چون داشتی برای عده‌ای از ما آزاردهنده می شدی! @rohaniat_mardomi