_حق کاملا با توئه اگر در دینداری کج فهمی و تهجر وارد بشه میتونه بسیار خطرناک تر از بی خدایی باشه
چون هم ماشین کشتار و فاجعه ی انسانیه و هم آبروی دین و دیندارا رو میبره... من خوب میدونم تو از چی حرف میزنی و معنا و علت این کنایه ها چیه و بابتش هم بسیار متاسفم
تو حق داری اگر ناراحت باشی ولی تو هیچی درباره حقیقت این ماجراها نمیدونی. درباره تفاوت هایی که منجر به شکل گیری این غده های سرطانی شده...
اینکه جامعه اسلامی اصلا تکفیریها رو مسلمان حساب نمیکنه و بی دلیل فقط به واسطه اونها بدنام میشه!
چشمهاش هرلحظه پرتر و پرتر میشد و اشک شبیه بلور روی تیله های عسلی و معصومش میلرزید...
با نهایت درماندگی گفتم:
_خوب به من نگاه کن! به من میاد یه عده آدم بی گناه و بی طرف و بی خبر رو منفجر کنم؟
صورتش از یادآوری اون واقعه خیس شد... با بغض مظلومانه ای گفت:
تو جای من نیستی که بفهمی چی کشیدم وقتی اون برج لعنتی جلوی چشمم ذره ذره سوخت و خاکستر شد... کی میتونه بشینه و سوختن پدر و مادرش رو تماشا کنه... اون انفجار کابوس تمام شبهای این 16 سال منه...
کتایون عصبی روی میز ضرب گرفته بود و لبش رو میجوید... به سختی دست دراز کردم و دستهاش رو توی دست گرفتم...
واکنشی نشون نداد فقط به گریه ادامه داد...و من هم به حرف زدن:
_عزیزم نمیشه یه فرقه منحط رو به کل اعتقاد نسبت داد از همه چیز میشه سوء استفاده کرد از همه چیز
این تکفیری ها بیشتر از همه به مسلمون ها صدمه زدن... هم آبروشون رو بردن هم خونشون رو ریختن... اراضی شون رو اشغال کردن خونه هاشون رو خراب کردن آواره شون کردن
صد برابر مسیحی و اروپایی و آمریکایی مسلمون کشتن... همین داعش توی سوریه و عراق چکارها که نکرد. خب اینا که همه مسلمون بودن. چه شیعه چه حتی سنی. مطمئنم اگر فقط چند نمونه از جنایاتشون رو بگم حتی دلش رو نداری که بشنوی* اگر اینجاها بمب کار میزارن و ساختمون منفجر میکنن
اونجا شهرها رو اشغال میکنن وارد خونه مردم میشن سرشون رو میبرن بچه هاشون رو میکشن زنهاشون رو اسیر میکنن.
خب اون مردم که خودشونم مسلمونن
معلوم میشه برای اینا اصلا اسلام مطرح نیست دنبال سیطره و قدرتن. یه مشت وحشی جاه طلب که هیچ رحم و انسانیتی توی وجودشون نیست کوک شدن که آبروی دین رو ببرن
مسلمون ها هم قربانی این پدیده ی شوم هستن هم در اذهان بابتش بازخواست میشن!
بخدا این ظلمه. ما خودمون شاکی هستیم خون خود ما ریخته شده
چه کسایی مقابل داعش ایستادن و با مقاومت و خون دادن شرش رو کنترل کردن و نگذاشتن مثل سرطان متاستاز کنه و به جاهای دیگه ی کره زمین سرایت کنه؟
بازم همین مسلمون ها
اگر مردم مسلمان از همه بلاد اسلامی، در عراق و سوریه مقابل این حیوانات ایستادگی نمی کردن و اونها بر عراق و شام همون چیزی که میخواستن، سیطره پیدا میکردن حکومت تشکیل میدادن اقتصاد و درآمد پیدا میکردن، دیگه مردم جهان آسایش داشتن از دستشون؟
همینطوری کلی صدمه زد اگر رسما حاکم میشد چی میخواست بشه!
نمیدونم خبر پاکسازی اراضی و پایان سیطره زمینی داعش رو که پارسال اعلام شد* اصلا شنیدید یا نه
خب این نتیجه همت و مجاهدت و مبارزه و کشته شدن چه کسانی بود؟ تدبیر چه کسانی بود؟ مسلمونها
چند سال قبل رو به یاد بیار تازه اونچیزی که شما دیدید با جهنمی که تو خاور میانه بپا کردن خصوصا در سوریه و عراق اصلا قابل قیاس نیست
ولی یه لحظه تصور کن کسی جلوشون نمی ایستاد و الان داعش یک کشور بود! نفتشم که همه میخریدن* حمایت مالی و همه جانبه هم که میشدن*
چه اتفاقی می افتاد؟ این شرّ، شرّ کوچیکی نبود دامنگیر بود چیزی نبود که یکجا حبس بشه سرایت میکرد به سرعت! ولی جهان بجای اینکه ممنون این مقاومت و این تلاش مسلمون ها باشه چه برخوردی میکنه؟
چیزی نمیگفت... فقط گوش میکرد
_...همیشه بدترین کشتارها به لحاظ تعداد و کیفیت تو کل دنیا در حق مسلمون ها صورت میگیره. ولی کسی نمیبینه.
همین یمن! اصلا انگار هیچ نهاد حقوق بشری یمن رو نمیبینه! خیلی زور داره بخدا طلبکار باشی ولی مثل بدهکارا باهات برخورد کنن!
خیلی سخته تو رو با دشمن قسم خورده ت یکی کنن بابا اونا بچه های ما رو هم کشتن خون جوون های ما هم برای مبارزه با این شیاطین روی زمین ریخته اونا خون ما رو حلال میدونن!
ولی شما ما رو با اونا یکی میدونین واقعا خیلی دردآوره برای من وقتی تو بابت دشمنم منو بازخواست میکنی و خون به ناحق ریخته شده ی پدر و مادرت رو از من طلب میکنی!
سرش رو بلند کرد و با همون صورت خیس و چشمهای سرخش بهم خیره شد...
چند بار دهن باز کرد که یه چیزی بگه اما نتونست. بجاش بلند شد و رفت طرف سرویس
نفس عمیقی کشیدم و دستم رو گذاشتم پشت سرم... کتایون بالاخره سر بلند کرد و نیم نگاهی بهم انداخت: چقدر سرخ شدی حالت خوبه؟
دستی به صورتم کشیدم: واقعا؟
دوباره تکیه دادم و لبخند کمرنگی زدم: بس که حرصم میدید!