📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری 🔻 #قسمت_صد_نود_ششم دیگه اشکا
🌼🍃🌼 📚 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: 🔻 جیغی کشیدوسریع روسریش وجلوش گرفت. وقتی دیدمنم با جیغ گفت: مهتاب:دیوونه،ترسیدم! شروع کردم به خندیدن، باحرص نگاهم کردو گفت: مهتاب:شایدمن بخوام لباس عوض کنم. باشیطنت گفتم: +مثل الان؟ خندیدوگفت: مهتاب:برودختر،برووو، بامن ازاین شوخیا نکنا. اروم گفتم: +بالاخره این روزای اخری باماخوب تاکنا پوکرفیس نگاهم کرد‌وطوری که انگارداره باخودش حرف میزنه گفت: مهتاب:خب بسلامت.چه کلاسم میزاره.. باچشمای گردشده گفتم: +مهتاب من اینجاما! خندیدوبالحن بامزه ای گفت: مهتاب:گفتم که بشنوی دیگه. نچ نچی کردم وگفتم: +ازوقتی بااین حسین اقاتون نامزدکردی بی معرفت شدی‌! لبش وکج کردوانگشت اشارش وجلوم گرفت وگفت: مهتاب:باشوهرمن درست صحبت کن. خندیدم وگفتم: +بروبابا. مهتاب خندیدوگفت: مهتاب:پشت کن میخوام لباس عوض کنم. بالحن کوچه بازاری گفتم: +بروبابا،منم جای آبجیه شوما،ماکه‌ازاین حرفانداریم باهم آبجی! باچندشی گفت: مهتاب:اَیی،هالین این چه مدل حرف زدنه،پشت کن لباس‌عوض کنم.‌خندیدم وگفتم: +خب بابا. پشت کردم ومنتظر موندم لباس عوض کنه. انقدرچرت وپرت گفته بودیم که سوالم ‌ویادم رفته بود. کمی فکرکردم وتازه یادم اومدکه برای چی اومده بودم اتاقش. +پوشیدی؟ بعدازمکثی گفت: مهتاب:آره،برگرد. برگشتم سمتش وگفتم: +خب تازه یادم اومده بودبرای چی اومدم اتاقت! باتعجب گفت: مهتاب:خب؟برای چی؟ لبخندی زدم وباشوق گفتم: میگم راس گفتی اقاامیرعلی داره میاد؟ باتعجب گفت: مهتاب:وا،خب آره. دوباره گفتم: +مطمئن؟ پوکرفیس نگاهم کرد وگفت: مهتاب:میخوای زنگ بزنم بهش؟ازش بپرسم؟ مرددنگاهش کردم و‌گفتم: +نه نمی خواد. اخه عجیب نیست زودتر داره میاد. خندیدوگفت: مهتاب:تو الان ناراحتی زود میاد؟ میخوای بگم نیاد؟اصلا زنگ میزنم میپرسم ازش..ولی خب الان گرسنمه،بریم ناهار،بعدبه امیرزنگ می زنم. باهیجان گفتم: +جدی؟ خندیدوگفت: مهتاب: پاشو بریم ناهار، من که نفهمیدم تو میخوای بری، میخوای بمونی امیر وببینی.. عین خنگاخندیدم وسرم وخاروندم.گفتم: چیزه بریم ناهار.. ازاتاق بیرون رفتیم.ازپله هاپایین رفتیم ووارد آشپزخونه شدیم. باهم دیگه میزناهاروآماده کردیم و پشت میزنشستیم. &ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 📚@ROMANKADEMAZHABI❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌ کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻 @repelay