🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️♥️🌸♥️🌸✨﷽✨🌸♥️🌸♥️ ♥️ بعد از تموم شدن حدیث کسا، برای ظهور امام زمان ،برای شفای‌ همه مریض ها، برای اینکه مشکلات و گرفتاری های همه برطرف بشه، هر کی غصه داره توی دلش‌ از دلش پر بکشه....دعا کردم اما آخر همه اینا ختم میشه به ظهور آقا صاحب الزمان.... یه آرزویی‌ هم میخوام‌ برای خودم بکنم آقا جان مارا بطلب تا بیایم کربلات قطره های اشکم پشت سر روی گونه ام سرازیر شد....آقا جان پس کی من و میطلبی‌....دلم لک زده برای حرمت....برای دیدن بین الحرمینت‌...برای راه رفتن‌ توی صحنت‌ آقا جان...انتظار داره دیوونه ام میکنه دیگه طاقت ندارم خوشبحال‌ عمه مهدیه...هر سال میرفت کربلا...امسال هم بخاطر... آهی کشیدم‌ و از توی گوشیم مداحی انتخاب‌ کردم و سرم و دیوار تکیه دادم همینجا شد ، همین موقع یکی برگ شهادتش امضا‌ شد همینجا شد، گره واشد یکی فدایی زینب کبری شد همینجا بود همینجا شد "۲" بین سینه‌زدن به خدا خیلی چیزا گیرت میاد تو چی خواستی که آقات بهت نداد ناشکری نکن بین سینه زدن مادرش فاطمه سرزده میاد تو چی خواستی که آقات بهت نداد ناشکری نکن «ای جونم٬تا ابد سینه زن هیئت‌تو میمونم»(۴) همین هیئت ، همین روضه علی گندابی‌ها رو سر به راه کرده ازاینجا بود ، یکی رفته سرش رو توی سوریه فدا کرده فدا کرده ، فدا کرده"۲" بین سینه زدن امضای شهادتت روهم بگیر کربلا بگیر تو از نعم المیر بی‌بهره نرو بین سینه زدن دامن حضرت زهرا رو بگیر ای که به غم حسین هستی اسیر بی‌بهره نرو «ای جونم٬تا ابد سینه زن هیئت‌تو میمونم»(۴) همین گریه ، همین اشکا روی دل بی‌بی رقیه میشینه و میبینه ، تو رو اینجا شاید کنار تو میزنه به سینه توی روضه ، که میشینه چادرم و روی صورتم انداختم‌ و گریه کردم شونه هام میلرزیدند بین سینه زدن چشم قلبتو وا کن کربلایی توی هیئتی ولی همون‌جایی سلام بده بین سینه زدن بتکون دلت رو تا بشه رقیق به یادت بیار شهیدا رو رفیق سلام بده «ای جونم٬تا ابد سینه زن هیئت‌تو میمونم» مداحی که تموم شد اشکام را پاک کردم و روسریم و درست کردم‌ دستی روی شونه ام نشست سرم و برگردوندم‌....خانمی با مهربونی نگام میکرد و بعد از چند ثانیه گفت: _وقتی اومدم‌ توی حرم دیدمت‌ که داشتی اشک میریختی عزیزم... نگرانت‌ شدم...میخواستم بیام پیشت ولی گفتم که حتما تنهایی میخوای اومدم جلوتر‌ دیدم‌ که داری مداحی گوش میدی و گریه میکنی.... هم خوشحال بودم هم ناراحت خوشحال بخاطر اینکه با مداحی گریه میکنی و ناراحت بخاطر گریه کردنت لبخندی زدم و گفتم: _یه حاجتی‌ دارم‌ حاج خانم....دعا کنید بهش برسم.....انتظارش‌ داره دیوونه ام میکنه با مهربونی گفت: _چشم دخترم... فهمیده بودم که یه حاجتی داری....ان‌ شالله به حق آقا صاحب الزمان‌ هر چی که توی دلته‌ برآورده بشه الهی آمینی‌ گفتم 🚫کپی فقط با رضایت و هماهنگی با نویسنده حلال است. 🚫در غیر این صورت نویسنده به هیچ عنوان راضی نیستند. 🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸♥️🌸 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay