بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «، حقیقتی انکارناپذیر (١)» روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۶/٢٠ ✍️ مناسبت روز: در ایام بیماری شدید پیامبر اکرم (ص) و سالروز درخواست قلم و دوات توسط ایشان در روزهای آخر عُمر مُبارکشان هستیم که به «حدیث قرطاس» معروف شده است؛ لذا سخن امروز را به این رویداد تلخ تاریخی، اختصاص می‌دهیم؛ در شرح این واقعه اسفناک، چنین آمده که پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای حیات خود و در حضور حدود سی نفر از صحابه بزرگ که برای عیادت حضرت آمده بودند، خطاب به آنها فرمودند: «قلم و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی (وصیتی) بنویسم که پس از آن، هرگز گمراه نشوید»: «ائْتُونِى بِدَواهٍ وَ کَتِفٍ لِأکْتُبَ لَکُمْ کِتَاباً لَا تَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً»؛ ولی متأسفانه با مخالفت و ممانعت خليفه دوم، این وصیت نوشته نشد و به محضر پیامبر معصوم الهی (که طبق شهادت قرآن کریم در آیه‌ی ٣ و ۴ سوره‌ی نجم، تمام سخنان و رفتار و کردار ایشان از وحی الهی نشأت می‌گیرد)، جسارت شد‌ که: «اِنَّ نَبیَّ اللهِ لَیَهجُر!!!» یعنی العیاذ بِاللّه؛ رسول خدا، هذیان می گویند!!! و سپس خلیفه دوم ادامه داد: «کتاب خدا برای ما کافی است» و اینجا بود که پیامبر اکرم (ص) غضبناک گردیده و فرمودند: «شما را می‌بینم که در حالی که من هنوز زنده هستم و در میان شمایم، با من مخالفت می‌کنید؛ معلوم است که بعد از من چگونه خواهید بود!» و سپس صحابه حاضر را از نزد خود راندند... (دانشنامه اسلامی، باب ماجرای قلم و قرطاس) ✍️ اما شاید برخی فکر کنند که این واقعه، فقط در کتب شیعه آمده است و ولی با کمال تعجب و تأسف باید عرض کنیم که «حدیث قرطاس» و ماجرای تلخ آن در بسیاری از کتب معتبر اهل سنت مانند طبقات ابن سعد، مسند احمد، تاریخ ابن کثیر، تاريخ طبری، تاریخ ذهبی، المعجم الاوسط و حتی هفت جا در «صحیح بخارى» و سه جا در «صحیح مسلم» که معتبرترین کتب روایی عزیزان اهل‌سنت می‌باشد، آمده است؛ و عجیب‌تر اینکه این حدیث در کتب اهل سنت بجز از قول ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری (ره)، از قول شخص خلیفه دوم نیز نقل شده است!!! ❓اما سؤال مهمی که در مورد این رویداد تلخ مطرح است، این است که پیامبر (ص) در روزهای آخر عمر خود، می‌خواستند چه چیزی را بنویسند که امت اسلامی هرگز گمراه نشوند؟! ✅ جواب این سؤال مهم را متأسفانه در کتب اهل سنت نمی‌توان یافت، چون در هیچ یک از کتب روایی و یا تاریخی آنها به ادامه این ماجرا اشاره نشده است! ولی در کتب شیعه، حدیث مفصلی از قول امیرالمؤمنین (ع) دراین‌باره نقل شده که حضرت پس از نقل حکایت تلخ حدیث قرطاس، ادامه می‌دهند: «...چون صحابه از نزد پیامبر اکرم (ص) خارج گشتند، رسول خدا مرا نسبت به آن مطلبی که قصد داشتند بنویسند و اصحاب حاضر بر آن شهادت دهند، با خبر ساختند و این مطلبی بود که جبرئیل آن حضرت را از آن با خبر ساخته بود... لذا صحيفه‌ای را از من طلبیدند و مطالبی را برای من املاء نمودند و بر این مطلب گروهی (از اصحاب خاص) از جمله: سلمان فارسی، ابوذر غفاری و مقداد شاهد بودند؛ و در آن صحیفه از امامانی که خدا، مؤمنان را بر اطاعت از آنها امر نموده، نام آوردند که من اوّلین آنها و بعد از من فرزندم «حسن» و بعد از او «حسین» و سپس نُه نفر از فرزندان او هستند»؛ سپس حضرت علی (ع) فرمودند: «‌ای اباذر و ای مقداد آیا شما دو نفر بر این مطلب شاهد نبودید؟ و آنها شهادت دادند: آری ما این مطلب را از رسول خدا (ص) شنیدیم» (الغیبة نعمانی، ص۸۱) ✍️ هر چند که طبق تاریخ در این مجلس، نگذاشتند که پیامبر (ص) برای آخرین‌بار و در وصیت‌نامه خود در برابر همه حاضران بر جانشینی امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان تأکید بنمایند؛ ولی طبق روایات متعدد در کتب شیعه و اهل‌سنت، رسول خدا در طول دوران رسالت، بارها و بارها در رابطه با دوستی، جانشینی و ولایت‌امیرالمؤمنین (ع) سخن گفته بودند و حتی «خلفای سه گانه، جزو اولین تبریک گویان و بیعت کنندگان با حضرت علی (ع) در غدیر خم بوده‌اند!» (البدایه و النهایه، ج۱۱، ص۷۴؛ و تاریخ بغداد، ج۹، ص۲۲۱؛ و...) ✍️ در پایان سخن امروز، از عزیزان اهل‌سنت، این سؤال را می‌نمائیم که حتی اگر علمای گرامی آنها قبول ندارند که پیامبر (ص) می‌خواستند در وصیت‌نامه خود برای چندمین بار به جانشینی امیرالمؤمنین (ع) سفارش نمایند، بالاخره آنچه مُسلَّم است و در کتب معتبر اهل‌سنت آمده، رسول خدا می‌خواستند چیزی بنویسند که امت اسلامی پس از رحلت ایشان از گمراهی و اختلاف نجات یابند!!! که متأسفانه خلیفه دوم از این کار جلوگیری نموده است؛ حالا به نظر عزیزان، گناه اختلاف و تفرقه به وجود آمده در امت اسلامی پس از رحلت رسول خدا (ص) به عهده چه کسی است؟! «قضاوت با شما...» https://eitaa.com/ROOZBARG