مادر شوهرم که مرد من گریه نکردم.
بنده خدا خیلی بیمار بود. تمام وقت خالی من به وارسی کردن او میگذشت. از دوا و درمان بگیر تا دلداری و همصحبتی.
از سرکار که میآمدم هرچند خسته و کوفته، دارویش را میدادم. غذای باب میل او را درست میکردم و بعد استراحت کرده، نکرده میرفتم شیفت شب.
روزی که مرد خیلی ناراحت شدم. آخر عزیزی را از دست داده بودم. اما ....گریه نکردم.
خیلیها میگفتند چه عروس بیرگی. حتما ریگی به کفش داشته که از مرگ مادر شوهر غمگین نیست ولی اینطور نبود.
آخر تا زنده بود همه تلاشم را برای راحتی او انجام داده بودم. الان وجدانی آرام داشتم.
این انتخابات هم همینطور است. اغلب دوستان و شما و ما تمام سعی خود را کردیم تا اصلح رأی بیاورد. فارغ از نتیجه، پیش خدا و وجدان خودمان سربلند هستیم.
امشب هم راحت بخوابید.
ما مامور به وظیفه بودیم نه نتیجه.
هر چه پیش آید خیر خواهد بود انشالله.
#انتخابات
#نارون
https://eitaa.com/rooznevest