هدایت شده از  محمد عبدالهی
🔴 و مقام ؛ همتراز یا ناهمتراز؟! ❌بعضی مطرح میکنند که مقام دارای اختیارات متعدد و گسترده ای طبق شرع و است که با میزان پاسخگویی یا احساس مسئولیت ایشان همتراز و قابل قیاس نیست. از سوی دیگر عده ای عنوان میکنند که ایشان کمتر از حیطه اختیاراتشان در امور می کنند و از اختیارات خود برای پیشبرد امور استفاده کافی نمی کنند. مثلا درحالیکه میتوانستند با یک طرح موضوع FATF# را در ملغی کنند! یا را کنند و.. اقدامی نکردند. به این ترتیب دسته اول، ولایت فقیه را به و پاسخگو نبودن متهم می کنند و دسته دوم به و امهال! 🔰اما پاسخ: 1⃣ انقلاب، به شدت بر دو در مسائل باور دارند. این دو خط قرمز عبارتند از: و . مشی در اغلب مسائل کلان سیاسی، درست همانند سیره امام و ائمه اطهار(ع) مطالبه و رسیدن جامعه به و پختگی است. چنانکه امام(ره) با و بنی صدر مخالف بودند ولی تا زمانیکه افکار عمومی به مرحله بلوغ و مطالبه نرسید، برکنار نشدند. پذیرش همینطور؛ آنگاه که رهبر انقلاب خود شخصا مخالف و توافق با بودند ولی به رای مردم به نامزدی که مدعی «مذاکره به عنوان کلید اداره کشور» بود احترام گذاشتند و آن را تجربه ای ماندگار برای مردم خواندند. نکته: در دیدگاه رهبر انقلاب خط قرمز "مردم" صرفا در مسائل سیاسی یا اجتماعی رعایت میشود نه در مسائل اعتقادی و شرعی. چنانکه ایشان علیرغم جوسازی های گسترده رسانه ای موضوع را وظیفه حکومت اسلامی دانسته و دیدگاه عده ای که با توجه به وجود جو بی حجابی در برخی اقشار، نظام را به عبور از قانون رعایت حجاب الزامی فرا می خواندند، نکوهش نمودند. ✅ اما قانون! سیره رهبران انقلاب همواره احترام به جایگاه سایر نهادهای نظام اسلامی است. اگر قرار بود یک نفر به شکل و همه کاره کشور باشد پس چه نیازی به ساختارسازی و نهادمندی! مثلا مجلس اختیار دارد قراردادهای بین المللی را به رای بگذارد و تا جاییکه از اصول یا منافع کشور فرا نرفته، ایشان ممانعتی نمیکنند. تشخیص این موضوع هم نه تحت تاثیر تبلیغات سیاسی یا جناحی بلکه با نظر خود ایشان است. چنانکه ایشان در موضوع در مجلس ششم، خود را ملزم به کنش دیدند و در موضوع CFT یا پالرمو آن را به مجلس و شورای نگهبان و سایر دستگاهها سپردند. و چنانکه حضرت امام(ره) در موضوعی مثل الگو قرار دادن در یک برنامه رادیویی دست به واکنش زدند ولی در موضوعی مثل تعیین به نظر مجلس خبرگان علیرغم باور شخصی خویش تمکین کردند. 2⃣برخلاف ادعا یا تصور برخی که اختیارات ولایت فقیه را و بی حد و مرز ترسیم میکنند؛ مقام رهبری نه مقام و دیکتاتوری است و نه حتی دارای برخی اختیارات سایر رهبران دنیا. بعنوان نمونه، طبق قانون اساسی، رهبری حق انحلال و تعطیلی مجلس را ندارد؛ حال آنکه بسیاری از روسای جمهور از جمله در آمریکا و فرانسه و آلمان و ملکه انگلستان و حتی شاه مشروطه از چنین اختیاری برخوردارند. حتی در موضوع عزل رئیس جمهور، رهبر پس از حکمِ دیوانعالی کشور یا رأی مجلس قادر به عزل اوست. نه یک شبه و ناگهانی. در آمریکا اما رئیس جمهور حتی اختیاراتی در عرصه قانونگذاری هم دارد. مثلا حق وتوی مصوبات کنگره! 👇نتیجه طبیعی این تصور غلط یعنی «همه کاره بودن رهبر» تصور غلط دیگر «تنها جوابگو بودن رهبر» است. که مطابق آن، این رهبر است که باید هزینه ناکارآمدی سایر مسئولان را بپردازد. این برخلاف انگیزه تاسیس است که رهبر بجای همه تصمیم بگیرد، بجای همه عمل کند و بجای همه بازخواست شود. نظام سیاسی ایران بر اساس رای قاطبه ، است و رهبر بعنوان رکن رکین آن، وظیفه منحرف نشدن آن از اصول کلان انقلاب اسلامی را دارد، نه دخالت در جزئیات امور یا هر رخداد سیاسی کوچک و بزرگ. ✅ مردم باید بیاموزند که رهبری پاسخگوی کم کاری دیگر مسئولان خصوصا مسئولانی که مستقیما با مردم انتخاب میشوند، نیست. درست برخلاف نظام شاهنشاهی که چون "شاه" را "مردم" انتخاب نکرده اند، "شاه" مسئول همه ناکارامدی هاست و مردم حق دارند او را مسئول همه کاستی ها و ضعفها بدانند. اما در نظام جمهوری اسلامی مثل همه نظامهای مردمی دیگر، سایر مسئولان نیز در قبال اختیارات خود مسئولند. حتی در قبال ناکارآمدی منتخب خود باید پاسخ دهند که چرا این انتخاب؟! این معنای تام مردم سالاری است. اینکه مردم خود را به عنوان نه یک حکومت، بلکه یک رکن بسیار مهم سیاسی باور کنند و تاثیر کنشهای سیاسی خود را در سرنوشت کشور با نگاه جدی تری بنگرند. ✍ متن کامل یادداشت در خبرگزاری فارس: http://fna.ir/bplwfd