2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺فيلم #مغزهای_كوچک_زنگزده رو ديدين؟! اگه نديدين الان ببينيد👆😐
#اصلاحات و شبکه های #ماهواره ای با فریب دادن و سواستفاده از همین مغز ها #رای میخرند.. با تغییر #ذائقه این افرادی که سقف آرزوهایشان #استادیوم رفتن است.. و دیدن #فوتبال .. و دیگر هیچ..
#اصلاحطلبان #آزادی #استادیوم_آزادی #بازی #جهل #آرزو #توپ #ذائقه_سازی #زن #خاتمی #زنگ_زده #منوتو #بی_بی_سی #BBC #صدای_آمریکا #استقلال #پرسپولیس #دختر_آبی #طنز
👉 @roshangarii 🌹
3.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 ابر مختلس تاریخ ایران را بشناسید
#آمریکا #شاه #امام_خمینی #پهلوی #محمدرضاشاه_پهلوی #شهدا #فرح #سردارقاسم_سلیمانی #ایران #حجاب #سیاست #اقتصاد #دهه_فجر #22بهمن #رای #انتخابات #مجلس #ختلاس #تاریخ #وطنم_پاره_تنم #رضاپهلوی #دزد #فجر_سلیمانی #ایران_قوی #جمهوری_اسلامی
👉 @roshangarii 🌹
❌ یکی گفت من #رای_نمیدهم!
✅ گفتم ولی من #رأی_میدهم…! وجدانم نمیذاره یکی واسه احساس #مسئولیت دینی و اجتماعیش دست بسته زنده زنده دفن بشه و من در حد
یه #رأی دادن از دستام استفاده نکنم..
#رای میدم و نمیذارم #خائن ها و #وطنفروش ها رای بیارن
#انتخابات #انتخابات_مجلس #مجلس #اصولگرا #انقلابی #منوتو #بی_بی_سی #اصلاح_طلبان #رهبر #شورای_ائتلاف #جبهه_پایداری #جهادی #شهدا #شهدای_غواص #سلبریتی #بازیگران #اصلاحات #خاتمی #اصلاحطلب #رای_بی_رای #رای_خوب
👉 @roshangarii 🚩
❎ از #شهید بزرگوار حاج ابراهیم #همت سوال کردند به کی #رای بدهیم ؛
گفت:
🔹ببینید دشمن داره کی رو می کوبه ...
👈 به همون رای بدید!
وقتی نوک حمله همه شبکه های #ماهواره، #اصلاحطلبان، #برانداز ها و.. #قالیباف است، به قالیباف و لیستی که او بدهد رای میدهیم..
#انتخابات #انتخابات_مجلس #مجلس #آقاتهرانی #مصباح #جبهه_پایداری #جلیلی #رئیسی #تهران #انقلابی #اصولگرا #شهید_همت #شهید_سلیمانی #بی_بی_سی #منوتو #ایران_اینترنشنال #صدای_آمریکا
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_پنجم
💠 واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟»
هر آنچه از حجم حرف هایم در دلش جمع شده بود با نفسی بلند بیرون داد. دقیقاً مقابلم ایستاد، کف دستش را به دیوار کنار سرم گذاشت، صورتش را به من نزدیک تر کرد طوری که فقط چشمانش را ببینم و صادقانه شهادت داد :«فرشته جان! من اگه تو دفتر #بسیج میشینم واسه #مناظره با بچه هاس، همین! همونطور که بچه های دیگه مناظره می کنن، نشریه می زنن، فعالیت می کنن، ما هم همین کارا رو می کنیم!»
💠 برای لحظاتی محو نگاه گرم و مهربانی شدم که احساس می کردم هنوز برایم قابل #اعتماد هستند، اما این چه #وسوسه شومی بود که پای عشقم را می لرزاند؟
باز نتوانستم ارتباط نگاهم را با نگاهش همچون گذشته برقرار کنم که مژگانم به زیر افتاد و نگاهم زیر پلک هایم پنهان شد و او می خواست بحث را عوض کند که با مهربانی زمزمه کرد :«مثل اینکه قرار بود فردا که تولد #حضرت_زهرا (علیهاالسلام) هستش، بیایم خونه تون واسه تعیین زمان عروسی، یادت رفته؟»
💠 از این حرفش دلم لرزید، من حالا به همه چیز شک کرده بودم، اصلاً دیگر از این مرد می ترسیدم که بیشتر در خودم فرو رفتم و او بی خبر از تردیدم، با آرامشی #منطقی ادامه داد :«یه #انتخاباتی برگزار شد، من و تو هر کدوم طرفدار یه #نامزد بودیم، این مدت هم کلی با هم کلنجار رفتیم، حالا یکی بُرده یکی باخته! اگه واقعاً به سطح شهر و مردم هم نگاه می کردی، می دیدی اکثر مردم طرفدار #احمدی_نژاد بودن.»
سپس با لبخندی معنادار مقنعه سبزم را نشانه رفت و برایم دلیل آورد :«اما بخاطر همین رنگ سبزی که همه تون استفاده می کردید و تو تجمعات تون می دیدید همه #سبز هستن، این احساس براتون ایجاد شده بود که طرفدارای #میرحسین بیشترن، درحالی که قشر اصلی جامعه با احمدی نژاد بودن. خب حالا هم همه چی تموم شده، ما هم دیگه باید برگردیم سر زندگی خودمون...»
💠 و نگذاشتم حرفش به آخر برسد که دوباره کاسه صبرم سر رفت :«هیچ چی تموم نشده! تو هنوزم داری #دروغ می گی! میرحسین نباخته، اتفاقاً میرحسین انتخابات رو بُرده! شماها #تقلب کردید! شماها دروغ میگید! اکثریت جامعه ما بودیم، اما شماها #رأی مون رو دزدیدید!!!»
سفیدی چشمان کشیده اش از عصبانیت سرخ شد و من احساس می کردم دیگر در برابر این مرد چیزی برای از دست دادن ندارم که اختیار زبانم را از دست دادم :«شماها میخواید هر غلطی بکنید، همه مردم مثل گوسفند سرشون رو بندازن پایین و هیچی نگن! اما من گوسفند نیستم! با تو هم سر هیچ خونه زندگی نمیام!»
💠 از شدت عصبانیت رگ پیشانیاش از خون پُر شد، می دیدم قلب نگاهش می لرزد و درست در لحظه ای که خواست پاسخم را بدهد صدای بلندی سرش را چرخاند.
من هم از دیوار کَندم و قدمی جلوتر رفتم تا ببینم چه خبر شده که دیدم همان دوستان دخترم به همراه تعداد زیادی از دانشجوهای دختر و پسر که همگی از طرفداران #موسوی و #کروبی بودند، در انتهای راهرو و در محوطه باز بین کلاس ها، چند حلقه تو در تو تشکیل داده و می چرخند.
💠 می چرخیدند، دستان شان را بالای سرشان به هم می زدند و سرود "#یار_دبستانی_من" را با صدای بلند می خواندند.
اولین باری نبود که دانشگاه ما شاهد این شکل از #تجمعات بود و حالا امروز دانشجوها در اعتراض به تقلب در انتخابات، بار دیگر دانشکده را به هم ریخته بودند.
💠 می دانستم حق دارند و دلم می خواست وارد حلقه اعتراض شان شوم، اما این #چادر دست و پایم را بند کرده بود.
دیگر حواسم به مَهدی نبود، محو جسارت دوستانم شده بودم که برای احقاق حق شان #قیام کرده و اصلاً نمی دیدم مَهدی چطور مات فرشتهای شده است که انگار دیگر او را نمی شناخت.
💠 قدمی به سمتم آمد، نگاهش سرد شده بود، اصلاً انگار دلش یخ زده بود که با نفسی که از اعماق سینه اش به سختی برمی آمد، صدایم کرد :«دیگه نمی شناسمت فرشته...»
هنوز نگاهم می کرد اما انگار دیگر حرفی برای گفتن نداشت که همچنانکه رویش به من بود، چند قدمی عقب رفت.
💠 نگاهش به قدری سنگین بود که احساس کردم همه وجودم را در هم شکست و دیگر حتی نمی خواست نگاهم کند که رویش را از من گرداند و به سرعت دور شد.
همهمه یار دبستانی من، دانشجویانی که برای #مبارزه به پا خواسته بودند، عشقی که رهایم کرد و دلی که در سینه ام بیصدا جان داد؛ اصلاً اینها چه ارتباطی با هم داشتند؟
💠 راستی مَهدی کجا می رفت؟ بی اختیار چند قدمی دنبالش رفتم، به سمت دفتر بسیج دانشکده می رفت، یعنی برای #خبرچینی می رفت؟
بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم #انتقام عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم...
#ادامه_دارد
#آبان98
#انتخابات
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
✅ نظر #رهبر انقلاب درباره #رای_لیستی 👆
#رهبرانقلاب: خود بنده وقتی این فهرستها را می آورند که رای دهم بعضی از آدمها را نمی شناسم اما #اعتماد می کنم به اون کسانی که معرفی کردند. اگر دیدم آدمهای #مؤمن، #متدین و #انقلابی هستند اعتماد می کنم و رای می دهم... این مدل خوبی است.
#مجلس #انتخابات #انتخابات_مجلس #ایران_قوی #اقتصاد #ایران_نو #اصلاحات #اصولگرا #انقلاب #رای #رای_فردی #خامنه_ای #آیت_الله_خامنه_ای #شورای_ائتلاف #جبهه_پایداری #وحدت #رای_نشکنیم
👉 @roshangarii 🚩
🔴 🔺 #نماینده های دیروز #مجلس، نوکر و کُلفَتهای امروز #آمریکا و #انگلیس 👆
#رهبر انقلاب: مردم باید در انتخاب نمایندگان بسیار مراقبت کنند زیرا ما در همین دوره انقلاب، نمایندگانی در مجلس داشتیم که اکنون نوکر و کُلفَت آمریکا و دشمنان ایران هستند.
اینا همون نمایندههای سابق #مجلس هستن که الان تو شبکههای ماهوارهای تبدیل شدن به دشمن #ایران
خیلی هم اتفاقی همشون از #اصلاح_طلب ها بودن👆
#شرافت #انتخابات #انتخابات_مجلس #وطنفروش #خائن #رای #روحانی #اصلاحات #خاتمی #اصلاح_طلبان #اصلاحطلبان #مزدور #منوتو #بی_بی_سی #ایران_اینترنشنال #ایرانی #مزدور
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از محمد عبدالهی
💢ما اینگونه به #جمهوری_اسلامی رای دادیم. اصلا ما #رای دادن و #دموکراسی را از جمهوری اسلامی یاد گرفتیم👆
#انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #رفراندوم #انتخابات_آزاد #اصلاحات #انقلاب #انقلاب_اسلامی #رهبر #محمد_عبدالهی #روحانی #خاتمی #هاشمی #پهلوی
☑️ @abdollahy_moh
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_هفتم
💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ #خون را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم.
تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد.
💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت...
▫️▪️▫️
💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد.
انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم.
💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از #سیاسیون کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند.
در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت.
💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد.
اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه #بسیجی ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات #اغتشاشات88 ، غریبانه و مظلومانه #شهید شدند.
💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت...
▫️▪️▫️
💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و #انتخابات دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های #خرداد88 و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی #آبان98 ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس #خائنین را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود.
فاصله #شهادت مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن #حاج_قاسم، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر #بازی نخورم.
💠 بگذار بگویند انتخابات #تشریفات است، بگذار مدام با واژه های #جمهوریت و #اسلامیت بازی کنند و به خیال شان #مردم را در برابر #حاکمیت قرار دهند؛ انگار پس از شهادت #سردار، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی #فتنه شده اند!
امروز وقتی می بینم #سرلیست انتخاباتی شان #مجید_انصاری همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار #خاتمی خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان #رئیس_جمهور منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به #شورای_نگهبان و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ #رهبری است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا #ایران باقی بماند؟
💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، #ظریف باز هم حرف از #مذاکره با #آمریکا زد، پیر شدم!
پس به خدا دیگر به این جماعت #رأی نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام #نمایندگانی که پاسدار #پایداری ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد.
#پایان
#انتخابات
#آبان98
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
🔷حتما شما هم رفقایی دارید که میپرسند "چرا باید #رای بدیم"؟؟
بهشون بگید چون
رای دادن #حق ماست
بیش از اینکه #وظیفه ما باشه..
حق تعیین #مسئولان
حق تعیین #سرنوشت_سیاسی
#انتخابات #مجلس #انتخابات_مجلس #شورای_ائتلاف #ایران_قوی #ایران_نو #انقلابی #تهران #رای_بی_رای
👉 @roshangarii 🚩
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥حضور #بازیگر #گیلانی در پای صندوق #رأی: این دفعه دیگه اومدم به #عملکرد رای بدم. دیگه به حرف این و اون رای ندیم. #محققانه رای بدیم
◾️ #ساقی_زینتی: مردم دست روی دست نگذارند؛ ما نسبت به فرزندان مان مسئولیم.. ما نسبت به #آینده مسئولیم. به آدمی رای بدید که حرف و عملش یکی باشه و به "غلط کردم" نیفتیم و فردا #پشیمان نباشید
◾️آگاهانه و محققانه رأی دهید
#سلبریتی #بازیگران #روحانی #اصلاحات #تکرار_میکنم #خاتمی #منوتو #بی_بی_سی #هنرمندان #انتخابات #انتخابات_مجلس #مجلس #رشت #گیلان #پشیمانیم #کارآمد #مجلس_کارآمد #ایران #ایران_نو #تهران
👉 @roshangarii 🚩