خواب عسلی😋و خواب مگسی🤮 من خواب پرت و پلا زیاد می‌بینم😜اما برای هر کسی ممکنه خوابهای صادق و معناداری پیش بیاد و من هم مثل خیلی از شما چندتایی دارم که اینجا دو موردشون که برای خودم واقعا الهام بخش بوده رو ذکر می کنم شاید براتون جالب باشه که چقدر می تونه خواب برای آدم پیام و تذکر داشته باشه. ضمنا همین جا تأکید کنم که من هیچ سر رشته ای در تعبیر خواب و رؤیا و این جور چیزها ندارم و تعبیر این خوابهایی که خدمتتون عرض می کنم آنقدر واضح است که به ذهن هر کسی خطور می کنه... الغرض... سالها پیش در ایام ماه مبارک رمضان، یک برنامه قرآنی داشتم برای جوانان که در آن، ضمن آموزش تجوید و فنون قرائت، مفاهیم قرآنی به آنها می گفتم و این عزیزان خیلی با علاقه شرکت می کردند، تا این که یک سال جلسه را برگزار نکردم که شب خواب دیدم که در منزل را می زنند. وقتی در را باز کردم دیدم چند تا از همان جوانان با موتور آمده اند و گلایه دارند که چرا امسال برنامه نداری، شرمنده شدم و وعده دادم که می آیم و برای این که از دلشان در بیاورم در همان عالم خواب، به هر کدام یک ظرف عسل دادم که یادم می آید که ظرفها چنان از عسل لبریز بود که همانطور از آنها عسل می ریخت. از خواب که بیدار شدم تعبیر آن خواب برایم واضح بود: قرآن خودش اشاره می کند که شفا برای مردم است و در جای دیگر، عسل را شفابخش برای مردم شمرده است، لذا به نظرم آمد که بیان معارف قرآن چونان عسل برای جوانان مؤثر و مفید است و لذا آن سال به هر صورتی جلسات را برگزار کردیم. خوب، حالا این را داشته باشید، تا خواب دیگری را برایتان بگویم: چند روز پیش یک دوره ای داشتم برای دانشجویان که می بایست نظریه‌های غربی را در کنار نظریه اسلام عزیز درباره حقوق بشر مطرح می کردم. من سیر مباحث را این گونه طراحی کردم که ابتدا در جلسات اول نظر غربیها را در باب منشأ حقوق مطرح می کردم و سپس بنا داشتم در جلسات بعدی، ضمن نقد این نظریات، نظر اسلام را مطرح کنم، در حین جلساتی که نظریه‌های غربیها را مطرح می‌کردم شب خواب دیدم در همان حالی که صحبت می کنم، دهانم پر از مگس می شود که در دهانم پرواز می کنند و هر چه می کنم نمی توانم از شر مگسها راحت شوم🥴، بیدار که شدم از این خواب در شگفت بودم و البته فورا این تعبیر به ذهنم خطور کرد که نباید نظریه‌های غربی را بدون نقد رها کرده و دهان را تنها از آنها آکنده کنم، من نمی بایست نقدها را موکول به جلسات آینده می‌کردم بلکه باید در همانجا که نظریه غربیها مطرح می‌شد، نقد و سپس نظریه صحیح اسلامی را هم طرح می کردم. البته همین جا تأکید کنم که بنده دشمن اندیشه های غربی نیستم بلکه طبق منشی که از اهل بیت آموخته‌ام از هر حکمتی بهره می برم اما معتقدم که باید هر معرفتی را در میزان عقل و معرفت متین دینی سنجید و سره را از ناسره تمیز داد و خودباخته نبود، با این خواب هم متنبه شدم که حتی الإمکان طرح اندیشهٔ غیر اسلامی همراه با نقد همراه و متصل باشد، نه نقد جدا و منفصل🧐. القصه... فردایش استراتژی بحث را به همین صورت چیدم که طرح نظریه‌های غیر اسلامی را در هر جلسه بدون نقد و طرح نظریه رقیب نگذارم. البته بحث هم بسیار بهتر پیش رفت و دانشجویان خیلی بهتر با مباحث ارتباط برقرار کردند که خداوند مهربان را به خاطر این تذکر و تنبّه شکرگزارم. حالا یک نتیجه گیری رو هم می‌خوام در قالب پاسخ به یک سؤال به شما وا بگذارم: راستی معرفت رو از کجا می گیریم؟! خودمونیم ها! بین ذهن و دَهَن پر از عسل 🍯 و ذهن و دَهَن پر از مگس🪰تفاوت هست، نه؟!😂 رسانهٔ روح الله @rouhollah_media