مروری بر غلط‌های تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادی‌نامه» [صفحه3از9] «[بازرگان گفت:]دولت چاره‌ای ندارد جز این‌که در مقابل تسلیم شود و یک نوع خودمختاری به آن‌ها اعطا کند و شرایط‌شان را بپذیرد.در همین جلسه بود که شهید بهشتی و شهید مطهری بلند شده، فریاد می‌کشند:« شما می‌خواهید ما در مقابل نیروهای دموکرات و کمونیست تن به سازش بدهیم؟ نه خیر، چنین نیست و سازش معنا ندارد.عبدالرحمن قاسملو[دبیر کل حزب دموکرات] تا مدتی که زنده بود از اندیشه خام و تجزیه‌طلبانه خود دست نکشید.»(انقلاب اسلامی و گروه‌های تجزیه‌طلب ص۳۸۳-۳۸۴) 2. نسبت مجاهدین خلق با بازرگان و نهضت آزادی روزنامه‌نگار و یادداشت‌نویس مورد نظر در بخشی از مطلب خود می‌نویسد: « برخی منتقدان بازرگان و سحابی معتقدند جریان مجاهدین خلق از درون نهضت آزادی (که بازرگان ، سحابی و آیت الله طالقانی از چهره های اصلی آن بوده اند) زاده شده و با این پیشفرض چنین داوری می کنند که اندیشه های بازرگان و ... انحراف داشته است. در صدد بازرگان و همفکران او نیستم اما صرف این ادعا که عده ای با خواندن آثار او راه انحراف را برگزیده اند، سست و نامعتبر است. همانگونه که منتسب کردن فهم خوارج به قران اعتبار ندارد. اگر به بازرگان و همراهانش انتقاد وارد است، باید آن را در مشی سیاسی آنها جستجو کرد نه در تلاش آنها برای نشر افکار دینی.» در خصوص این چند خط؛ چند نکته می‌توان گفت: 1. ارتباط گروهک تروریستی با از نکات آشکار تاریخ معاصر است و محدود به «برخی منتقدان بازرگان و سحابی» نیست. چه کسی است که نداند و از اعضای نهضت آزادی ایران و از فعالین دانشجویی آن بودند؟‏(سازمان مجاهدین خلق، حسین احمدی روحانی، 1390، ص 25) آیا آقای مهاجری؛ که رندانه انتساب مجاهدین به نهضت آزادی را محدود به منتقدان بازرگان و سحابی می‌کند نمی‌داند که محمد حنیف‌نژاد پس از آمدن به تهران و ورود به دانشگاه با فعالان سیاسی چون مهندس بازرگان، یدالله سحابی، عزت‌الله سحابی، رحیم عطایی و... رابطه داشت؟و پس از دستگیری سران نهضت آزادی در اول بهمن 1341 دستگیر شد؟ ‏(سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ج 1، ص 277) جالب توجه این‌که خود بازرگان هم حنیف‌نژاد را نهضتی می‌داند: «صبح سحابی و مرا برای پرونده‌خوانی به دادگاه بردند... حال و روحیه رفقا خوب است، بحمدالله. پورقبادی آزاد شده است. کجابی را به دادستانی برده‌اند، تعهد و استعفانامه بدهد تا آزاد شود او هم به سرتیپ صدوقی جواب منفی داده‌است. کسانی که مانده‌اند از نهضتی‌ها: ، شیبانی، علی‌بابایی، حکیمی، جعفری، مجابی»‏(یادداشتهای روزانه مهندس مهدی بازرگان، مهدی بازرگان، 1376، ص 78) و هم‌چنین: «روز یازدهم محرم است و ما این چند شب، مختصر مجلس سخنرانی و تذکر و زیارت‌خوانی داشتیم. دو شب مهندس صباغیان صحبت کرد. یک شب ، دو شب شیخ مصطفی رهنما، یک شب دکتر سحابی، سه شب اول هم من.»‏(یادداشتهای روزانه مهندس مهدی بازرگان، مهدی بازرگان، 1376، صص 491–492) آیا آقای بازرگان هم منتقد خودش بوده که سران مجاهدین خلق را به نهضت آزادی نسبت می‌دهد؟ یا آقای مهاجری غرض دیگری از این نسبت دادن‌ها دارد؟ نکته جالب توجه این‌که جناب آقای رسول جعفریان نیز سران مجاهدین خلق را منتسب به مهندس بازرگان می‌دانند: « سازمان مجاهدین خلق چند نفر از شاگردان جوان مهندس بازرگان، به طور عمده از طیف دانشجو و البته بیش‌تر طبقه بازاری سازمان را تشکیل دادند. این افراد بیش‌تر در نیمه دوم دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی فعالیت کرده و تجربه سیاسی اندوخته بودند.»‏(جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، رسول جعفریان، 1398، ص 660) آیا از نظر آقای مهاجری؛ جناب رسول جعفریان هم از منتقدین بازرگان‌اند؟ 2. انحراف آقای بازرگان محدود به اشتباهات فاحش سیاسی وی نیست و در زمینه فکری نیز انحرافاتی داشت و یکی از منتقدین افکار بازرگان، آیت‌الله شهید مرتضی مطهری بودند که با بیانی متقن، متین و منصفانه به نقد نظرات بازرگان پرداختند.‏(مجموعه آثار شهید مطهری، مطهری، 1377، ج 4، ص 379 و811 و 828) البته اشتباهات و التقاط‌های فکری از جانب کسی که مدعی تفسیر دین است اما تخصص دینی ندارد امری طبیعی و قهری است. 3. نکته تأسف‌برانگیز این‌که آقای مهاجری تلاش کرده تأثیر منفی بازرگان در شکل‌گیری و انحراف سازمان مجاهدین خلق را انکار کند. این تحریف تاریخ حتی مورد تأیید آقای جعفریان هم نیست و معلوم نیست چرا ایشان این اشتباهات فاحش را در کتاب تحت نظر خود گردآورده‌اند و هیچ تذکری (ولو به صورت پاورقی و تحشیه) نداده‌اند. @rozaneebefarda ادامه 👇