مروری بر غلط‌های تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادی‌نامه» [صفحه 5 از9] 3.2. استناد به خاطره‌ای مخدوش آقای محمد مهاجری در پایان مطلب انجمن حجتیه‌اش خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله خزعلی می‌آورد: «مرحوم از چهره هایی است که به انجمن گرایش داشت اما آن‌گونه که شخصا از او شنیدم هیچ‌وقت عضو انجمن نبود. مع‌هذا مرحوم آقای خزعلی اعتقاد داشت نسبت به انجمن بی انصافی شده. او می گفت اوایل سال 58 با مرحوم شهیدمطهری در باره انجمن صحبت کرده و قرار شده در جلسه ای در حضور امام، در باره آن گفت وگو شود. تصمیم می‌گیرند از امام وقت ملاقات بخواهند اما ترور آقای مطهری این فرصت را سلب می کند.» این سخن آقای مهاجری یک خاطره است اما هر خطش چند غلط دارد: 1. مرحوم آیت‌الله خزعلی شخصیتی تمام انقلابی بود که با مشاهده انحراف فرزندش از وی نیز تبری جست. 2. ایشان برای صحبت با امام نیازی به حضور شخص ثالثی نداشت. 3. ایشان پیش از ترور با امام در خصوص انجمن صحبت کرده بود و مدتی نیز به دستور امام برای ارتباط‌گیری ارشادی و... با اعضای انجمن ارتباط گرفت و پس از انحراف قطعی و غیرقابل بازگشت انجمن همین ارتباط هم قطع شد. 4. ایشان اعتقادی به بی‌انصافی علیه انجمن نداشت بلکه شهید مطهری به مرحوم خزعلی می‌گویند که اعضای انجمن به حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف گرایش شدیدی دارند در نتیجه باید به انقلاب جذب شوند و نباید به طور کامل طرد شوند. اکنون اصل خاطره را نقل می‌کنیم: «جنابعالی برای توجیه حجتیه نزد امام تلاش فراوانی کردید که البته ایشان نپذیرفتند؟ چرا پیگیر این قضیه بودید و چرا امام قبول نکردند؟ بنده نه هیچ وقت حجتیه‌ای بوده‌ام و نه هستم. یک هستم و در این مسیر حتی اگر فرزندم هم خلاف عمل کند، او را خواهم کرد، کما اینکه کردم. در هم بهتر از امام رهبری را سراغ ندارم و لذا با هر کس که با امام مخالف باشد ذره‌ای مماشات نخواهم کرد.در مورد انجمن حجتیه، بین فضلا و علما بحث‌هایی مطرح بود. شهید مطهری معتقد بودند: هر چند اینها در اعتقاداتشان انحرافاتی دارند، اما عمیقاً به امام زمان(عج) معتقدند و لذا باید با امام صحبت کنیم که راهی برای جذب اینها به انقلاب پیدا کنیم و طرد آنان کار صحیحی نیست. آقای مطهری برایشان کاری پیش آمد و به رفتند و خدمت امام رفتم و موضوع را با ایشان مطرح کردم. امام فرمودند شما از طرف من نماینده باش و برو و با آنها صحبت کن. آقای مطهری که از مشهد برگشتند و موضوع را برایشان گفتم، بسیار خوشحال شدند. از آن به بعد بنده به عنوان نماینده امام در انجمن حجتیه شرکت می‌کردم و مرتباً هم از قضایای انجمن به ایشان گزارش می‌دادم. بعدها مسائلی پیش آمدند که امام نسبت به اینها بدبین شدند و به من فرمودند که دیگر به نمایندگی از طرف من نزد آنها نروید. من هم اطاعت امر کردم. * علت چه بود امام به آنها بدبین شدند؟ در جامعه شایع شده بود اینها معتقدند باید بگذاریم آن‌قدر معصیت در جامعه زیاد شود تا امام زمان(عج) ظهور کنند. حتی امام در یکی از سخنرانی‌هایشان هم به این موضوع اشاره کردند. خدمت امام عرض کردم بسیاری از اینها نماز شب خوان هستند، به جبهه می‌روند و شهید می‌شوند. آخر چگونه ممکن است چنین اعتقادی داشته باشند؟ امام فرمودند: اگر این اعتقاد را ندارند، چرا از خود نمی‌کنند؟»‏(آیت الله خزعلی، 1394) 4. علی شریعتی 4.1. تقلیل سطح مخالفت‌ها و تعضیف مخالفان شریعتی جناب آقای مهاجری که به دلیل تبحر در بر ترفندهای اقناع و تحریف مسلط است به خوبی از «تحریف به نقیصه» استفاده نموده و از مخالفان جدی و فراوان او؛ تنها مرحوم کافی و شیخ قاسم اسلامی و نهایتا شهید مطهری را ذکر می‌کند و در مورد تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی نیز دروغی می‌گوید که به آن خواهیم پرداخت. اما آیا مخالفان حوزوی شریعتی همین چند نفر بوده‌اند؟ قطعا خیر. در ادامه مخالفت بزرگ‌ترین شخصیت‌ها و مراجع دینی با افکار و آثار شریعتی خواهیم آورد که اسناد آن نزد تحریریه روزنه محفوظ است: @rozaneebefarda ادامه 👇