فتنه کور لبنان؛
#نفوذ، آشوب، ویرانی، سلطه
[صفحه ۲ از ۷]
💥 اختصاصی_روزنه/
#ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
گام سوم: حادثه مشکوک و بحرانآفرین در لبنان در سال ۲۰۰۵
تا پیش از این، بزرگترین چالش ایجاد شده برای لبنان (که پس از خروج تحقیرآمیز صهیونیستها در سال ۲۰۰۰ رخ داد) ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ بود. رفیق حریری تا اکتبر سال قبل از آن یعنی ۲۰۰۴، ریاست کابینه را در دست داشت.
گفته میشود ترور او با ۱ الی ۳ تن TNT صورت گرفت اما موج این انفجار را، در تبعات سیاسی-اجتماعیاش، نمیتوان با هیچ معیاری در حیطه مواد انفجاری تخمین زد.در آن برهه دولت سوریه حضور نظامی قابل توجهی در لبنان داشت و همین باعث میشد تا رژیم صهیونیستی آزادی عمل مطلوبی در تجاوز به لبنان نداشته باشد. پس از این ترور، لبنان صحنه هیاهوی بدنه اجتماعی جریانهای ضد مقاومت شد و با اتهامات به دولت سوریه و حزبالله، آنان به عنوان قاتلان رفیق حریری معرفی شدند.
سوریه در پی فشار سنگین وارده، مجبور به خروج از جنوب لبنان شد؛ مرجعیت قضایی برای محاکمه عوامل این ترور به دادگاه بینالمللی سپرده شد که به صورت خاص حزبالله لبنان را متهم ردیف اول قلمداد میکرد؛ قدرتهای مستکبر نیز خواهان خلع سلاح حزبالله شدند. هرچند بعدها تصاویر به دست آمده از پهپادهای رژیم صهیونیستی نشان میداد آنها مسیرهای تردد رفیق حریری در بیروت را در روزها و حتی ساعتهای منتهی به انفجار زیر نظر داشتهاند. در حالی که آن مناطق، هیچ ارتباطی به حزبالله نداشته و این گروه هیچ پایگاه، خانه تیمی و یا هوادارانی به لحاظ جمعیتی در آنجا نداشت اما گویا گوشها نمیشنید!
به هر حال پس از گذشتِ تقریبا یک سال از ترور رفیق حریری، حزب الله لبنان برای آزادی هزاران اسیر لبنانی در فلسطین اشغالی، در جریان گروگانگیری از رژیم صهیونیستی ، دو سرباز را به اسارت گرفت. این اقدام با آتشی مهیب از سوی رژیم صهیونیستی پاسخ داده شد؛ واکنشی که ابدا در حد یک پاسخ متعارف نظامی، ولو قاطع و بیرحمانه، نبود و همین نشان میداد رژیم صهیونیستی قبلا، آماده یک عملیات گسترده و بزرگ بود و پیشدستی حزبالله صرفا آنان را مجبور به اقدامی عجولانه کرد. شاید همین لطف بزرگ خداوند به لبنان و جبهه مقاومت بود.
نبرد ۳۳ روزه بیش از آنکه محصول عملیات گروگانگیری حزبالله باشد، یکی از ثمراث شجره خبیثهای بودکه بذرش در عمق تاریخ منطقه پاشیده و با حوادثی همچون ترور رفیق حریری و خروج نظامیان سوری از لبنان، آبیاری گردید. سهمگینی این نبردِ به شدت نامتقارن و مظلومیت حزبالله و جمعیت شیعیان در این جنگ به حدی است که صرفا توضیحات شهید گرانقدر حاج قاسم سلیمانی توانست تا حدودی ما را با جزئیات آن آشنا کند. (و این شاید برای چند هزارمین بار نشان میداد که ما در عرصه رسانه تا چه حد ضعیف هستیم.)
لطمات جنایتهای رژیم صهیونیستی به طور خاص بدنه اجتماعی حامی جریان مقاومت را نشانه رفت. مناطق غیر شیعی یعنی سنی، مسیحی و دروزی، زیر آتش فناورانه صهیونیستها قرار نداشت بلکه به گفته سید مقاومت، افراد و نیروهای خائنی در میان سیاستمداران لبنانی، مشوق رژیم صهیونیستی در حمله حزبالله و مناطق شیعهنشین هم بودهاند. ارتش لبنان، دفاعی از مقاومت و یا حداقل شیعیان لبنان به عنوان شهروندان مسلم کشور خود نکرد و آنان صرفا خدا، خود، و حمایتهای جبهه مقاومت از ایران و سوریه را در اختیار داشتند.
نتیجه جنگ ۳۳ روزه، آن چیزی نشد که رژیم صهیونیستی و امریکا و اروپا میخواستند بلکه کاملا برعکس، حزبالله لبنان پس از این جنگ، در تمامی عرصههای سیاسی، اجتماعی و نظامی پیشرفت کرد و تبدیل به قدرتی بزرگتر از قبل شد. قدرتی که منطق تعاملیِ خوبی با هر نیرو و گروه لبنانی دارد که آبادانی و حفظ تمامیت ارضی این کشور برایش مهم باشد. اما نباید از نظر دور داشت که لبنان رنجهایی عمیق و تاریخی در خود دارد.
@rozaneebefarda